ای جان مرا امید از اوحدالدین کرمانی رباعی 109
1. ای جان مرا امید جاوید به تو
روشن دل من چو روی خورشید به تو
...
1. ای جان مرا امید جاوید به تو
روشن دل من چو روی خورشید به تو
...
1. ای از تو خرابی سبب آبادی
وای در غم تو هزار جان را شادی
...
1. از عقل بلند اگر نیم پستم گیر
هشیار زمانه گر نیم مستم گیر
...
1. از خاک ره خود آبم ارزانی دار
یا رؤیت خود به خوابم ارزانی دار
...
1. از تست فتاده در خلایق شر و شور
در پیش تو درویش و توانگر همه عور
...
1. ای از همه بی نیاز و ای بنده نواز
و از تست که کار من نمی گیرد ساز
...
1. نه چارهٔ آنک با تو گردم همراز
نه زَهرهٔ آنک از تو برآرم آواز
...
1. ای آنک تو را به هیچ کس نیست نیاز
کوتاه کن این قصّه که شد کار دراز
...
1. ای از دو جهان به حسن و زیبایی فاش
ای از همه پنهان و به پیدایی فاش
...
1. یا رب مگذارم اینچنین بی حاصل
نه دین به سلامت و نه دنیا حاصل
...
1. گر غمگینم چو از توَم دلشادم
واَر دلشادم چو با توَم آزادم
...
1. از درد سر خویش ندانم چونم
وز دایرهٔ وجود خود بیرونم
...