1 ای آنک تو را همه صفت احسان است با عفو تو طاعت و گنه یکسان است
2 زان کرده نگاهی که دلم ترسان است گر عفو کنی به نزد تو آسان است
1 ای مایهٔ رهبری و گمراهی تو سهل است مرا طاعت اگر خواهی تو
2 گر خوانم و گر نخوانمت می دانی گر خواهم و گر نخواهم آگاهی تو
1 گه خسته دل و سوخته خرمن باشم گه بسته دم و گشاده دامن باشم
2 یا رب همگان را تو به مقصود رسان باشد که در آن میان یکی من باشم
1 ای آنک برِ تو قدر دارد آهی درویشی را فضل نهی بر شاهی
2 آنجا که عنایت تو باشد باشد کاهی کوهی وگرنه کوهی کاهی
1 دل پرتو لطف تست رایش بفزای در مقعد صدق خویش جایش بنمای
2 شهباز سپید عالم پاک است او این زنگلهٔ خاک زپایش بگشای
1 ای آنک به دوست جان دشمن بخشی مسکینان را هزار مسکن بخشی
2 بر درگه تو پیر شدم گرچه بدم شاید که مرا به پیری من بخشی
1 در راه توَم گر زیم و گر میرم دل بر که نهم چون زتو دل برگیرم
2 پیری برِ رحمت تو قدری دارد چون بر در تو پیر شدم بپذیرم
1 یا رب مددی زلطف تعیینم کن تحصیل رضای خویش آیینم کن
2 داعی اجل چون طلب روح کند توحید به وقت نزع تلقینم کن
1 آنجا که نه پیدا نه نهان در گنجد کی داعیهٔ سود و زیان در گنجد
2 اما چو گناه عاصیان عفو کنند باشد که رهی در آن میان در گنجد
1 لطفی بکنی عنایت از سر گیری زین نقد دغل که می زنم زرگیری
2 در مملکتت هیچ نیاید خللی گر هیچ کسی را به کسی برگیری