آثار عرفی شیرازی

صفحه 13 از 19
19 اثر از مثنویات عرفی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنویات عرفی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار عرفی شیرازی / مثنویات عرفی شیرازی

مثنویات عرفی شیرازی

1 منم که میکنم از درد بیکرانه خویش مگو مگو زغم آرایش زمانه خویش

2 فلک بچرب زبانی گدای فرصت نیست بمدعی ندهی گوهر یگانه خویش

3 ز نفخ صورنه طوفان نوح بی خطر است چرا نتازد عنقاب بآشیانه خویش

4 بوعدگاه تو امید آنقدر بنشاند که در دیار خودم سوخت شوق خانه خویش

1 آهنک شادمانه بگوشش نمیزنیم مستست این ترانه بگوشش نمیزنیم

2 این بس جزای طعنه زاهد که هیچگاه قول شراب خانه بگوشش نمیزنیم

3 عهدش نماند کین دو جهان گشت نامراد بی مهری زمانه بگوشش نمیزنیم

4 گل گوش جان گشوده و ما بلبلان باغ یک بانگ بلبلانه بگوشش نمیزنیم

1 هزار حسن عبادت ز زشتی عمل است متاع من دل مجذوب و مستی ازل است

2 یکیست نقد حکیمان و حسن نادانان هر آنچه در کتب حکمت است در مثل است

3 کسی که گشته بتقلید آدمی سیرت نه آدمیست همان بازآدمی بدل است

4 بجنگ زاهد و صوفی خوشم بگلشن او میان بلبل و زاغ چمن همان جدل است

1 کجاست نشتر مژگان دوست تا دل ریش هزار چرخ زند بیخودانه بر سر بیش

2 تو هم زبتکده آئی و طوف کعبه کنی اگر نقاب گشایم زحسن طنیت خویش

3 همه ز عاقبت اندیشی اند سرگردان من این فریب نخوردم ز عقل دور اندیش

4 میل دارم کز می غم در بهشت آیم بجوش یعنی اندر بزم آن حورا سرشت آیم بهوش

1 باز میخواهم که شوخ دل ربائی خوش کنم وز برای چهره سودن خاکپائی خوش کنم

2 باز میخواهم که چون بلبل ز شوق نوگلی از ترنم های درد افزا نوائی خوش کنم

3 باز میخواهم که دل در دست و جان در آستین در میان دلبران افتم بلائی خوش کنم

4 باز میخواهم که بنشینم براه وعده خاطر خود را بهر آواز پائی خوش کنم

1 ما دست دل ز چشمه بهبود شسته ایم داغی بزهر داغ نمک سود شسته ایم

2 دل در دعای کام نفس برنیاورد این شعله ننگ نسبت این دود شسته ایم

3 آسوده تر حسود که ما از ضمیر دل اندیشه زیان و غم سود شسته ایم

4 بستیم روی سجده زمحراب آرزو گر دریای از درمعبود شسته ایم

1 لطفت گهر عتاب بشکست دل رایت اضطراب بشکست

2 بدمست من آستین برافشاند پیمانه آفتاب بشکست

3 زلفت بجهان فکنده آشوب در دیده فتنه خواب بشکست

4 پیغام وصال در دماغم صد شیشه پرگلاب بشکست

1 هر جا که مست او غمزه زن آن غمزه آئین میرود دل می طپد جان میچکد سر میرود دین میرود

2 از وعده گاه وصل او هر شام تا غمخانه ام آرام در خون می طپد امید تمکین میرود

3 گویا زعیش آباد وصل آمد نسیم مژده کز خون دل گل میدمد وز روی غم چین میرود

4 گریار شادی هست دل هر گه که نامش میبرم بهر چه غم را هر زمان صد گونه نفرین میرود

1 امید عیش کجا و دل خراب کجا هوای باغ کجا طایر کباب کجا

2 بمی نشاط جوانی بدست نتوان کرد سرور باده کجا نشاه شباب کجا

3 بذوق کلبه رندان کجاست خلوت شیخ حریم کعبه خلوت کجا شراب کجا

4 بلای دیده و دل را زپی شتابانم کسی نگویدم ای خانمان خراب کجا

1 دل در شکن طره دلبند شکستیم صد نیش بلا در دل خرسند شکستیم

2 سودا زدگی بین که دل همنفسان را صد بار زنشنیدن یک پند شکستیم

3 ما را بکن از عشق بزهر مژه ها یاد کین توبه بامید شکر خند شکستیم

4 می گفت به یعقوب محبت که بسی ما دلهای پدر در غم فرزند شکستیم

آثار عرفی شیرازی

19 اثر از مثنویات عرفی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنویات عرفی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی