ما دست دل ز چشمه بهبود از عرفی شیرازی مثنوی 131
1. ما دست دل ز چشمه بهبود شسته ایم
داغی بزهر داغ نمک سود شسته ایم
1. ما دست دل ز چشمه بهبود شسته ایم
داغی بزهر داغ نمک سود شسته ایم
1. چه دورست اینکه نفع از گردش گردون نمی بینم
غم لیلی نمی یابم دلی مجنون نمی بینم
1. میفروشم راحت و عشق ستمگر میخرم
میدهم روز خوش و آسیب اختر میخرم
1. ساغر ز دست مردم آزاده چون کشیم
لبریز گشته ایم ز خون باده چون کشیم
1. از بس که روی گرم بهر سو گذاشتیم
صد داغ شعله خیز در آن کو گذاشتیم
1. از دل این شعله چو داغ صنم افروخته ایم
آتش بتکده را در حرم افروخته ایم
1. منم کز باده عشرت خروشیدن نمیدانم
بدست من مده این می که نوشیدن نمیدانم
1. ما جام درد بادف و نی کم کشیده ایم
دایم قدح نهفته زمحرم کشیده ایم
1. کعبه بیذوق است و یاران را وداعی میکنیم
مژده اهل دیر را کآنجا وداعی میکنیم
1. آن شکارم کز بر تیرسنان میرویدم
التماس زخم تو از لامکان میرویدم
1. هرگز نگشایم در دکان غم دل
وانگه که دکان باز کنم کم نفروشم
1. چند چو اهل آبرو در پی آبرو روم
زهر ز امتحان خورم در پی آرزو روم