آثار عرفی شیرازی

صفحه 10 از 19
19 اثر از مثنویات عرفی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنویات عرفی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار عرفی شیرازی / مثنویات عرفی شیرازی

مثنویات عرفی شیرازی

1 تا بکی عمر بافسوس و جهالت برود نشأه باده بتاراج ملامت برود

2 بخت بد را خجل از پرسش باطل چکنم بهتر آنست که عمرم ببطالت برود

3 زاهد از کعبه عنان تافته می آید لیک چون طمع داشت که خضرش بدلالت برود

4 رهرو کعبه که دیر است حوالتگاهش برود لیک زدنبال حوالت برود

1 بیار شیشه می بر گل و کلاه فشان فروغ می بگریبان مهر و ماه فشان

2 زباغ همت ما زهر خند می روید بدست ماه بچین و بر وی جاه فشان

3 مجاوران حرم را در آستانه عشق غبار ناصیه آشوب بر جباه فشان

4 و گر بمشهد عشق آستین فشان آئی سر قصب بفشان و بخاک راه فشان

1 نام حسنت چون برم بر آسمان آید گران گر بگل بادی وزد بر باغبان آید گران

2 شهسوار حسن را سرمست باید بود لیک نی چنان مستی که در دستش عنان آید گران

3 دست بر دل مانده از درد خردمندی کسی آنکه بر دست و دلش رطل گران آید گران

4 بی گناهی بین گه آن بدخو بقصد کشتنم چون بره بندد خدنگی برکمان آید گران

1 زخونم روی میدان تازه گردان تمنای شهیدان تازه گردان

2 زدل یک لخت دارم نیم خورده جگر بریان کن و خوان تازه گردان

3 بعالم وقتی آسان مردنی بود ببالینم بیا آن تازه گردان

4 اگر طوفان نوحی خواهی از خون کهن ریشم بمژگان تازه گردان

1 کعبه بی‌ذوق است و یاران را وداعی می‌کنیم مژده اهل دیر را کآنجا وداعی می‌کنیم

2 گر حدیث عشق کم گویی تو با آسودگان جای منت هست تحقیق صداعی می‌کنیم

3 زهر کو خون جگر کو شهد ناب و شیر چند صبر دشوار است با رضوان نزاعی می‌کنیم

4 در سماع ای شیخ موج از آستین ما بریز در شهادتگاه او ما هم سماعی می‌کنیم

1 ما گریبان دل از گلهای غم پر کرده ایم از شراب تلخکامی جام جم پر کرده ایم

2 مژده بادای دل نثار کام را آماده باش کز گل پژمردگی دامان غم پر کرده ایم

3 هیچ از این حسرت نمی سوزیم کز بازار فیض اهل دل حبیب مراد و ما شکم پر کرده ایم

4 تیغ و سر در کف بسوی عشق رفتم گفت رو کز شهیدان عاقبت را از عدم پر کرده ایم

1 نه رو از ناز می تابد گه نظاره ماه من ندارد از لطافت عارضش تاب نگاه من

2 بفتوای کسی خون مرا ریزی که در محشر کنم گر دعوی خون باز خواهد شد نگاه من

3 مرا کشتی و خوشحالی بآن غایت که پنداری تو خواهی بود فردای قیامت داد خواه من

4 بنزدیک شما ای کشتگان عشق می آیم بدرد حسرت آرایش کنید آرامگاه من

1 دل بدست و پای کوبان از حرم یگریختم وین سیه قندیل را از خاک دیر آویختم

2 توتیای دیده توفیق یعنی خاک دیر برسر دل تهنیت گویان بمژگان ریختم

3 راهب دیر وصنم مست سماع ماتم اند تا بشیون نغمه ناقوس را آویختم

4 گوهری کزوی بیاید دیده معنی صفا در جهان پیدا نشد هر چند خاکش بیختم

1 دلی داریم و با جمعی پریشان از غم اوئیم که میمیرد برای درد و ما در ماتم اوئیم

2 باین آمیزش و این محرمی گر تو بدید آری مگن بیگانگی غم که ما هم محرم اوئیم

3 اگر با مرد غم باشیم تاب آریم این غم را که ناشایسته چند آرزومند غم اوئیم

4 بجو فرزانه عرفی که گوید حالت عشقت که ما دیوانگان هرزه گرد عالم اوئیم

1 زننگ عافیت بازم دل شرمنده میسوزد نه از دل گریه میجوشد نه برلب خنده میسوزد

2 چراغی روشنست از عشق او در مجمع هستی کز آواز فروغش میگدازد بنده میسوزد

3 نه تنها عشق سوزد ساکنان ملک هستی را دراین طوفان آتش رفته و آینده میسوزد

4 مکن بر عزت خود تکیه عرفی شرط عشقست این که اکثر آبروی گوهر ارزنده میسوزد

آثار عرفی شیرازی

19 اثر از مثنویات عرفی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنویات عرفی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی