آثار عرفی شیرازی

صفحه 15 از 19
19 اثر از مثنویات عرفی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنویات عرفی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار عرفی شیرازی / مثنویات عرفی شیرازی

مثنویات عرفی شیرازی

1 زمن نبود فغانی که دوش میکردم نصیحت غم روی تو گوش میکردم

2 فغان نه شیوه اهل دلست ای بلبل وگرنه من زتو افزون خروش میکردم

3 گرم بمجمع افسردگان قدم میرفت بناله همه را شعله نوش میکردم

4 زصد وصال نیاید شب آنچه من بخیال زشیوه های تو با عقل و هوش میکردم

1 چند بی بهره شود دیده گریانی چند زلف جمع آر که جمعند پریشانی چند

2 گلرخان محنت نایاب بیابند مگر یکنفس چاک به بینند گریبانی چند

3 آنکه آماده کند پرده ما کرده گناه کی درد پرده از کرده پشیمانی چند

4 کبریای تو برانم که نیارد بنظر مشتی آلوده و آلایش دامانی چند

1 هرگز دل کس را بگناهی نشکستیم وز بهر جز اطرف کلاهی نشکستیم

2 صد نخل نشاندیم ولی گوشه دستار از طرف چمن شاخ گیاهی نشکستیم

3 از میکده بردیم دو صد شیشه بکعبه یک شیشه دل برسر راهی نشکستیم

4 صدره نشکستیم سر از سنگ جنون لیک یک ره بغلط طرف کلاهی نشکستیم

1 از بس که روی گرم بهر سو گذاشتیم صد داغ شعله خیز در آن کو گذاشتیم

2 از شرم ناکسی نگشودیم دیده را الماس فتنه در ته پهلو گذاشتیم

3 هر گوهری که دل زتعلق گرفته بود در دامن کرشمه دلجو گذاشتیم

4 ما بر فریب چشم غزالان باختیم مجنون بازمانده بآهو گذاشتیم

1 امشبم کشت غمت عشرت فردای تو خوش کار خود کرد بمن غم دل غمهای تو خوش

2 گر چنین غمزه کند کاوش دل ممکن نیست که شود خاطرم از شغل تماشای تو خوش

3 فرصتم نیست که در پای تو جان افشانم بس که می آیدم از دیدن بالای تو خوش

4 دیدم از زلف شکن در شکن و چین در چین همه جا خاص تو ای دل بنشین جای تو خوش

1 از دل غم او دریغ داریم این می زسبو دریغ داریم

2 تا درسر کوی تو بلغزید پای از لب جو دریغ داریم

3 دوزیم ز چاک سینه مرهم زین رخنه رفو دریغ داریم

4 خود چیست متاع دین که آنرا از روی نکو دریغ داریم

1 ساقی بیا و دامن گل برسبو فشان مست شراب هم بریا حین فروفشان

2 ای باغبان تو بزم فروچین که بیخودم دامان گل بیار بر حرف خوفشان

3 خاموش واعظا که دم گرم نیستت جامی بگیر و بر جگر گفتگو فشان

4 طوفان ناز و عشوه اساس امید کند ایدل بمرده دو جهان آرزو فشان

1 منم کز باده عشرت خروشیدن نمیدانم بدست من مده این می که نوشیدن نمیدانم

2 طبیبا سرکش است این قامت دیوانه خوی من مبر پیراهن عصمت که پوشیدن نمیدانم

3 من آن مست می شوقم که گر صدسال شوق او نماید آتش و من نیز جوشیدن نمیدانم

4 بریش تازگی از مرهم آسیب نمک ساید نهی ز الماس وز حیرت خروشیدن نمیدانم

1 صباحی دلگشا چون خنده حور که شادی مست بود اندوه مستور

2 تتق می بست ابر نو بهاران چمن مشتاق شیرین بود و یاران

3 چمن برابر سودی سر و سیراب چراغ برق گشتی شاخ عناب

4 زمین طناز و گردون خشمگین بود که با آن زهره با این یاسمین بود

1 بیار باده که جانم دمی زناله برآید هزار زمزمه از دل بیک پیاله برآید

2 بشوی نامه دانش بجو رساله مستی بشوی نامه دانش بجو رساله مستی

3 بنوش جامی و آسوده شو ز وسوسه غم چه غم خوری که چنان کارت از حواله برآید

4 مچش که شعبده میزیان دهر بلند است اگر بزهر نیالوده یک نوله برآید

آثار عرفی شیرازی

19 اثر از مثنویات عرفی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنویات عرفی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی