تا کوکبه ی رحمت جاوید بلند از عرفی شیرازی غزل 49
1. تا کوکبه ی رحمت جاوید بلند است
بخت طلب و طالع امید بلند است
1. تا کوکبه ی رحمت جاوید بلند است
بخت طلب و طالع امید بلند است
1. ناله ام پرورش آموز نهال اثر است
ور به دارت بنمایم که سراپا ثمر است
1. هرگز مگو که کعبه ز بتخانه خوشتر است
هر جا که هست جلوه ی جانانه خوشتر است
1. دورم از کوی تو، جا در زیر خاکم بهتر است
زندگی تلخ است با حرمان، هلاکم بهتر است
1. بیدادگری روی تو اندازه ی راز است
این رشته به انگشت نپیچی که دراز است
1. از آن ز شربت صلحم هوای پرهیز است
که آتش تب شوقم نه آن چنان تیز است
1. جنگ آتش، آشتی آتش، مدارا آتش است
خوش سر و کاری از آن بدخو مرا با آتش است
1. عهد حسنش روزگار دستبرد آتش است
صاف آتش حسن او خورشیدبرد آتش است
1. تا روی دل فروز تو بستان آتش است
دل نغمه سنج گلستان آتش است
1. هر گاه که از مهر به کین میل تو بیش است
اول نمک سینه ی ما باش که ریش است
1. شب عشاق ز روز دگران در پیش است
مرگ این طایفه، بسیار، ز جان در پیش است
1. برو مسیح که فکر فراغ من غلط است
غلط مکن که علاج دماغ من غلط است