آثار عرفی شیرازی

صفحه 44 از 58
58 اثر از غزلیات عرفی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات عرفی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار عرفی شیرازی / غزلیات عرفی شیرازی

غزلیات عرفی شیرازی

1 گفتم نکنم ز کین فراموش در حشر مکن همین فراموش

2 کو زخم کرشمه ای که از ذوق بر لب شود آفرین فراموش

3 خون جوش نمی زند ز خاکم از کشته مکن چنین فراموش

4 صیدی گذرد که از خرامش صیاد کند کمین فراموش

1 نگویمت بنشین در قدح شراب انداز کرشمه ای کن و یک شهر در خراب انداز

2 زبان ناز فصیح و لب نیاز به مهر بیا و طرح سؤالات بی جواب انداز

3 همه نتیجهٔ سیرابی است خامی ما خدای را گذر ای بخت بر سراب انداز

4 ز خود جدا شو و همراهی برهمن کن ز خود تهی شو و سجاده بر شراب انداز

1 لب حرف شفا گفت، دلِ سوخته تب کرد این حرف دل آشوب مرا دشمن لب کرد

2 بلهانه به آفات قدر ساخته بودم این عقل فضول آمد و تحقیق سبب کرد

3 غمناک پسین، زین مرو از راه، که ایام تاراجگر عمر تو را، عیش لقب کرد

4 با دختر رز عیب نه، و عقد حرام است ادراک مرا حیرت این نکته عزب کرد

1 عمر در شعر به سر کرده و در باخته ام عمر در باخته را بار دگر باخته ام

2 ساقی مصطبهٔ عشقم و می ریخته ام طایر باغچهٔ قدسم و پر باخته ام

3 العطش می زند از تشنه لبی هر مویم که قدح های پر از خون جگر باخته ام

4 شاید ار تلخ کشم ناله ز حرمان سخن طوطی گرسنه ام تنگ شکر باخته ام

1 دردی که به افسانه و افسون رود از دل صد شعبده انگیز که بیرون رود از دل

2 ممنونم از این شیوه که هر جور که کردی اندیشه نکردی که مرا چون رود از دل

3 آن به که به دل ره ندهم روز سلامت آن ها که در آشوب شبیخون رود از دل

4 از بس که دل سوخته ام تشنهٔ صلح است هر جور که فردا کنی، اکنون رود از دل

1 سرم ز وصل نهانی بلند خواهد شد زمانه از گل و خس نخلبند خواهد شد

2 کسی که نوحه نکردی به ماتم دل تنگ حریص زمزمه و هرزه خند خواهد شد

3 مراد بر اثر غیر کو، مران شتاب که باز طالع ما ارجمند خواهد شد

4 به حیرتم ز غزال رمیدهٔ مقصود که صید این دل کوته کمند خواهد شد

1 به عمرها ننهم پا برون ز خانهٔ خویش نگاهبان خودم من بر آستانهٔ خویش

2 به هر طریق که بگذشته بی تاسف نیست به سوز و داغ دی و عشرت شبانهٔ خویش

3 در آن دیار دلم کرده خو به بد مستی که محتسب کند از شعله تازیانهٔ خویش

4 ز مشکلات محبت نیفکنم دامی که مرغ عقل نسازد به آب و دانهٔ خویش

1 از یاد برده ام روش مهر و کین خویش نسیان نشانده ام به یسار و یمین خویش

2 رفتم به بت شکستن و هنگام بازگشت با برهمن گذاشتم از ننگ دین خویش

3 دردا که رفت فرصت و دهقان طینتم هر دم گلی دمانده در آب و زمین خویش

4 نه بزم آسمان و یکی ذره در سماع دایم به کام دل نفشاند آستین خویش

1 هر که از خون ریز من آلوده گردد دامنش عذر ننگ این عمل در عهدهٔ شکر منش

2 خست از اندازه بیرون می برد دهر خسیس آتشی بینم که می گردد به گرد دامنش

3 ... باغبان گلشن جنت شود ... آسودگی در گلشنش

4 در محبت زندگی را با شهادت جنگ نیست دیده ای باید که بیند خون من در گردنش

1 ما گریبان دل از گل های غم پر کرده ایم از شراب تلخکامی جام جم پر کرده ایم

2 مژده باد ای دل، نثار کام را آماده باش کز گل پژمردگی دامان غم پر کرده ایم

3 هیچ از این حسرت نمی سوزیم کز بازار فیض اهل دل جیب مراد و ما شکم پر کرده ایم

4 تیغ و سر درکف به سوی عشق رفتم، گفت رو کز شهیدان عاقبت را از عدم پر کرده ایم

آثار عرفی شیرازی

58 اثر از غزلیات عرفی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات عرفی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی