آثار عرفی شیرازی

صفحه 32 از 58
58 اثر از غزلیات عرفی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات عرفی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار عرفی شیرازی / غزلیات عرفی شیرازی

غزلیات عرفی شیرازی

1 گر بگویم ز نظر یار نهان است، غلط ور بگویم که به هر دیده عیان است، غلط

2 شش جهت فیض پذیر از نظر رحمت اوست ور بگویم که به سویی نگران است، غلط

3 می کُشد زارم و گنهی نیست مرا ور بگویم که مرا دشمن جان است، غلط

4 تیر دلدوز شهیدان همه از ترکش اوست ور بگویم که از آن شست و کمان است، غلط

1 این زخم های کاری، بر مغز جان مبارک عید شهادت ما، بر دوستان مبارک

2 دینم به عشوه ای رفت، باز آمدن مبادش ناموس هم عنان یافت، بر دودمان مبارک

3 اینک فنا به بالین، افسانه گو در آمد ای چشم ناغنوده، خواب گران مبارک

4 گویند کفر زلفش، بر دین زند شبیخون بر گوش دین فروشان، این داستان مبارک

1 همین معامله ما را بس است با زنار که با طبیعت ما گشته آشنا زنار

2 تمام عمر به تسبیح کرده ام بازی کجا طبیعت طفلانه و کجا زنار

3 من و تو بیهده کوشیم خود به این قسمت خبر دهد که که را سبحه و که را زنار

4 بگو به دیر مغان آ و رایگان بربند امام ما که به جان خواهد از ریا زنار

1 گَرَم دعای مَلَک خاک رهگذر باشد به هر کجا نهم پا نیشتر باشد

2 در آفتاب طلب گشت بخت ما همه عمر نیافت سایهٔ نخلی که بارور باشد

3 امید عافیت از مردن است و می ترسم که مرگ دیگر و آسودگی دگر باشد

4 به بال خویش منال ای هما، به گلشن عشق در این چمن، قفس مرغ بال و پر باشد

1 معلوم کز ترشح اشکی چه کم شود آن آتشی که از دل جیحون علم شود

2 گر غم شود هلاک، شهیدان عشق را در روضه بحث بر سر میراث غم شود

3 داند غبار دردم و آسوده خواندم یا رب که چند گه به وفا متهم شود

4 فردا که تیغ باز کشد زیور بهشت آرایش مزار شهیدان ستم شود

1 تا چند به زنجیر خرد بند توان بود بی مستی و آشوب جنون چند توان بود

2 جامی بکشم، تا به کی از اهل خرابات شرمنده ز نشکستن سوگند توان بود

3 بی رنگی و دیوانگئی پیش بگیریم تا چند خود آرای و خردمند توان بود

4 در ننگ فرورفتم و زین راحت و آرام دردی نه، بلایی نه، چنین چند توان بود

1 ترسم از اهل ورع، شوق شرابم بکشند به بهشتم بفریبند و به خوابم بکشند

2 در دم نزع اگر توبه ز می خواهم کرد بهتر آن است که رندان به شرابم بکشند

3 من که بیزار نخواهم شدن از موی سفید جای آن است که در عهد شبابم بکشند

4 چون ز آسیب شبیخون نتوانم جان برد دارم امید نارفته به خوابم بکشند

1 دگر دلم ز می تازه مست می گردد ر صیت مستی ام، آوازه مست می گردد

2 کلید میکده ها را به من دهید، که من نه آن کنم که به اندازه مست می گردد

3 خراش نغمه دهد می، گمان مبر که دلم به شامِ مشعله آوازه مست می گردد

4 چنان سرشتهٔ کیفیت ام که از نفسم خمار بیخود و خمیازه مست می گردد

1 بگو که نغمه سرایان عشق خاموشند که نغمه نازک و اصحاب پنبه در گوشند

2 شکست شیشه و در پا خلید و بی خبران هنوز میکده آشوب و عافیت کوشند

3 اگر ز دیر برندت به طوف کعبه، مباد امید و یاس در این کوچه دوش بر دوش اند

4 هزار شیشه تهی گشت و تنگ حوصله گان هنوز بی خبر از ته پیالهٔ دوشند

1 کی دل به جهان بنگرد و ناز و نعیمش چون آتش دل برنفروزد ز نسیمنش

2 آن غمزه که از یاد شهیدان طرب افزاست بالله که به یک ناله توان کرد رحیمش

3 در محفل آن در ننشینم که ز حشمت از شاهی کونین کند عار ندیمش

4 ممنونم از آن غمزه که از کام دل من شیرینی امید برد تلخی بیمش

آثار عرفی شیرازی

58 اثر از غزلیات عرفی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات عرفی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی