آثار عرفی شیرازی

صفحه 31 از 58
58 اثر از غزلیات عرفی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات عرفی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار عرفی شیرازی / غزلیات عرفی شیرازی

غزلیات عرفی شیرازی

1 خوشا کسی دم آب بی شراب نخورد دمی که جام شراب نداشت، آب نخورد

2 ز نقص تشنه لبی دان، به عقل خویش مناز دلت فریب گر از جلوهٔ شراب نخورد

3 کسی ارادهٔ جولان عافیت ننمود که زخم تیر بلا پای در رکاب نخورد

4 رود به چشمهٔ حیوان و تشنه لب باز آید کسی که از دم عشق تو آفتاب نخورد

1 کسی کز فقر جوید کام، درویش کی ماند دلی که ریش باید، مومیای ریش کی ماند

2 چو نشتر میخلد پای تمنا در دلم، آری تمنایی که در دل بشکند، نیش کی ماند

3 کجا در دل گذارم ناله، وصلش در نظر دارم کسی کاین صید بیند، ناوکش در کیش کی ماند

4 تماشای معانی را، اگر چشمی به دست آری فضولی های عقل اصلاح اندیش کی ماند

1 هرگز دل کس را به گناهی نشکستیم وز بهر جزا طرف کلاهی نشکستیم

2 صد نخل نشاندیم ولی گوشهٔ دستار از طرف چمن شاخ گیاهی نشکستیم

3 از میکده بردیم دو صد شیشه به کعبه یک شیشه دلی بر سر راهی نشکستیم

4 صد ره نشکستیم سر از سنگ جنون، لیک یک ره به غلط طرف کلاهی نشکستیم

1 چنین که آمده منظور لطف شاه چراغ به ناز گو بشکن گوشهٔ کلاه چراغ

2 ز نور معرفت حق، شاه در سخن است صباح طلعت خورشید و شامگاه چراغ

3 به روشنی شب و روز زمانه یکسان است از آن زمان که جهان مجلس است و شاه چراغ

4 فروغ ناصیهٔ روزگار اکبر شاه که برفروخت به دل ها ز هر نگاه چراغ

1 چو تیر از دل کشم کو شربتی از لعل خندانش که با هوش آیم و در سینه دزدم نیش پیکانش

2 به دامن چشمم از خوناب حسرت پاک می سازد ولی گوید که خون کردی، تبسم های پنهانش

3 حریم دل بود منزلگه دل ها، ولی عارف دلش در کعبه و همسایهٔ دیر است ایمانش

4 به زجری کشتهٔ آن غمزه گردیدم، که از خجلت شهادت نامه ها شستند در کوثر، شهیدانش

1 به لب آرام گیر ای جان غمگین یک دمی دیگر که شاید در حریم سینه بفریبد غمی دیگر

2 چو گردم تنگدل شرح غمت هم با غمت گویم که در شرع محبت کفر باشد محرمی دیگر

3 هم از غم تنگدل گشتم هم از شادی، که را خوانم که بنماید دلم را ره به سوی عالمی دیگر

4 گهی گردد عرقناک از حیا، گاهی ز می، هر دم گلستان جمالش تازه دارد شبنمی دیگر

1 از دل این شعله چو داغ صنم افروخته ایم آتش بتکده را در حرم افروخته ایم

2 شب غم تا به عدم راه برد دلبر کام آتشی راه به راه عدم افروخته ایم

3 موسی آرید به این دیر که ارباب نظر آتش طور ز روی صنم افروخته ایم

4 سجدهٔ برهمن این جا نه حرام است، بیا که صد آتشکده در کنج غم افروخته ایم

1 میل دارم کز می غم در بهشت آیم به هوش یعنی اندر بزم آن حورا سرشت آیم به هوش

2 میل آن دارم که باز از بادهٔ شوق صنم در حرم بی هوش آیم، در بهشت آیم به هوش

3 میل آن دارم که بی باکانه با شوخی بزم مست و خوش بیرون روم، در طرف کشت آیم به هوش

4 میل آن دارم که مست افتم به گلزار ارم وز ترنم های مرغان بهشت آیم به هوش

1 ز معموری به تنگم، جز دل ویران نمی خواهم چو سلطان محبت ملک آبادان نمی خواهم

2 کسی تا کی پریشان_جنبش و سر در هوا باشد دگر یار جنونم، عقل سرگردان نمی خواهم

3 نه داغ تازه می خارد نه زخم کهنه می کاود بده یا رب دلی، کاین صورت بی جان نمی خواهم

4 به تسکین دل غم دوستم، ناصح چه می گویی اگر شیون ندانی این زدن دستان نمی خواهم

1 گشود زلف معنبر شمال، تا چه کند نهفته چهرهٔ عاشق خیال، تا چه کند

2 به یک دو روزه وصالش، زمانه خونم خورد هنوز دشمنی ماه و سال، تا چه کند

3 به صد کرشمه مرا سوخت تا خطش ندمید هنوز کشمکش خط و خال، تا چه کند

4 شراب حاضر و شمشیر و طول عمر پس دو جام دگر این ملال، تا چه کند

آثار عرفی شیرازی

58 اثر از غزلیات عرفی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات عرفی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی