یک شمه ز اصلاح می ناب گفتنی از عرفی شیرازی غزل 109
1. یک شمه ز اصلاح می ناب گفتنی است
با زاهدان سرودی ازین باب گفتنی است
1. یک شمه ز اصلاح می ناب گفتنی است
با زاهدان سرودی ازین باب گفتنی است
1. مرو به بادیه گردی که زرق و شیدایی است
برهنگی مطلب که آن لباس رعنایی است
1. ای دل پیاله گیر که وقت صبوح تست
کز فیض جمله فتح، محل فتوح تست
1. سنبلی کو لاله را در بر کشد گیسوی تست
لاله ای کو در کنار سنبل آید روی تست
1. عشق کو تا نو کنم با درد پیمانی درست
از فغان در شهر نگذارم گریبانی درست
1. لطف گهر عتاب بشکست
دل رایت اضطراب بشکست
1. وای که مستانه یار، جعد پریشان شکست
ساغر لب ریز کفر بر سر ایمان شکست
1. بر میان فتنه شوخی طرف دامانی شکست
ترکتاز غمزه هر سو فوج ایمانی شکست
1. مست و بد خوبیم و همصحبت جانانهٔ مست
فتنهانگیز بود آتش و همخانهٔ مست
1. ماهم نه نهالی است که خورشید بر اوست
طوبی خس زیبا چمنی که این شجر اوست
1. گلزار حسن تازه ز روی چو ماه اوست
گلدسته ی فریب به دست نگاه اوست
1. بخت جم و کاووس، عنانش به کف توست
پیش آمدن از بخت، کشکش از طرف توست