دل و دامن تنور کرد از عنصری بلخی قصیده-قطعه 37
1. دل و دامن تنور کرد و غدیر
سرو و لاله کناغ کرد و زریر
...
1. دل و دامن تنور کرد و غدیر
سرو و لاله کناغ کرد و زریر
...
1. بنام و کنیتت آراسته باد
ستایشگاه شعر و خطبه تا حشر
...
1. گرفت از ماه فروردین جهان فر
چو فردوس برین شد هفت کشور
...
1. شه گیتی ز غزنین تاختن برد
بر افغانان و بر گبران کهبر
...
1. شکار باز خرچال و کلنگ است
شکار واشه ونج است و کبوتر
...
1. چریده دیو لاخ ، آکنده پهلو
بتن فربه ، میان چون موی لاغر
...
1. سپهسالار ایران کز کمانش
خورد تشویر ها برج دو پیکر
...
1. اگر بر اژدها و شیر جنگی
بجنباند عنان خنگ زیور
...
1. ترنج زرد نگه کن ز شاخ چون رخ من
که سرخ بود به نیسان و زرد گشت بمهر
...
1. همی گرفت به ببر و همی گرفت به یوز
چو گرد باد همی گشت از یمین و یسار
...
1. ز مرغ و آهو رانم بجویبار و بدشت
ازین : جغاله جغاله وز آن : قطار قطار
...
1. بیک خدنگ دژ آهنگ جنگ داری تنگ
تو بر پلنگ شخ و بر نهنگ دریا بار
...