1 ای گوشت خران دنبه ارزان نیکوست هر چند گران خرند ارزان نیکوست
2 در شیوه کره تاختن رابض را زین یک نیکو نیست ولی زان نیکوست
1 ای یار حجاب ما همه از ماییست کثرت همه از ماست که در یکتا نیست
2 نی نی غلطم که در احد کثرت نیست کثرت همه وسواس دل هر جاییست
1 در دیده ی ابر این زمستان نم نیست گویی که مگر آب به دریا هم نیست
2 در آب گوارش کمی شد پیدا یک قطره ز قطره های چشمم کم نیست
1 ای یار اگر از بدو ازل وصلی نیست پس متقلبات عصر را اصلی نیست
2 گر نه ز برای اتصال من و تست پس چیست که هیچ وصل بی فصلی نیست
1 خون آمد و پیراهن چشمم بگرفت خوش یافت مگر مأمن چشمت بگرفت
2 از بس که به غمزه خون ناحق کردی خونی که چنین دامن چشمت بگرفت
1 ختمست به غمزه دلبری بر چشمت مستست چو چشم نرگس تر چشمت
2 در چشم تو چون کسی نیاید هرگز؟ جز خون دلم که آمد اندر چشمت
1 گفتی که کی آمد و کجا بود و کجاست؟ چندین حیرت در رهت ای دوست چراست؟
2 آن همچو من و تو استحالت نکند کژ می نگری از آن نمی بینی راست
1 از دست رقیبان مخالف چپ و راست با یارم اگر وصل نمی آید راست
2 تا خود چه خیال می پزد افسرده دیوار حجاب نیست جانان با ماست
1 چشم تو ز بس که کرد خون از چپ و راست در خون چو دلم غرق شد آنک پیداست
2 گر خون دلم نه غمزه ی شوخ تو ریخت پس دامن چشم مستت آلوده است؟
1 با یار بگفتم به زبانی که مراست گر آرزوی روی تو جانم برخاست
2 چون روی تو ماه نیست روشن، گفتم چون قد تو سرو نیست، می گویم راست