عشقی که چو عشق از حکیم نزاری قهستانی رباعی 109
1. عشقی که چو عشق ماست نقصان نکند
آن به که زیاده روی پنهان نکند
1. عشقی که چو عشق ماست نقصان نکند
آن به که زیاده روی پنهان نکند
1. ناهید زرشک پیرهن پاره کند
کز دور نظر تیز درین باره کند
1. هر جا که گدایی و شهی خواهد بود
هر یک زدوگانه را رهی خواهد بود
1. آن کو زمی شبانه مخمور بود
نزدیک خرد ز زندگی دور بود
1. در فطرت من گر گل و گر خار بود
اینجا سخن بیهده بسیار بود
1. هرگز دل من زبخت خشنود نبود
می خواست ولی زعشق پر سود نبود