7 اثر از مخزن الاسرار در خمسه نظامی گنجوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مخزن الاسرار در خمسه نظامی گنجوی شعر مورد نظر پیدا کنید.

مخزن الاسرار در خمسه نظامی گنجوی

1 پای مسیحا که جهان می‌نبشت بر سر بازارچه‌ای میگذشت

2 گرگ سگی بر گذر افتاده دید یوسفش از چه بدر افتاده دید

3 بر سر آن جیفه گروهی نظار بر صفت کرکس مردار خوار

4 گفت یکی وحشت این در دماغ تیرگی آرد چو نفس در چراغ

1 مسجدیئی بسته آفات شد معتکف کوی خرابات شد

2 می به دهن برد و چو می می‌گریست کای من بیچاره مرا چاره چیست

3 مرغ هوا در دلم آرام گرد دانه تسبیح مرا دام کرد

4 کعبه مرا رهزن اوقات بود خانه اصلیم خرابات بود

1 روز خوش عمر به شبخوش رسید خاک به باد، آب به آتش رسید

2 صبح برآمد چه شوی مستِ خواب کز سر دیوار گذشت آفتاب

3 بگذر از این پی که جهانگیریست حکم جوانی مکن این پیریست

4 خشک شد آن دل که زغم ریش بود کان نمکش نیست کزین پیش بود

1 عمر بر آن فرش ازل بافته آنچه شده باز بدل یافته

2 گوش در آن نامه تحیت رسان دیده در آن سجده تحیات خوان

3 تنگ دل از خنده ترکان شکر سرمه بر از چشم غزالان نظر

4 تُرک قصب پوش من آنجا چو ماه کرده دلم را چو قصب رخنه گاه

1 ای فلک آهسته‌تر این دور چند وی ز می آسوده‌تر اینجور چند

2 از پس هر شامگهی چاشتیست آخر برداشت فرو داشتیست

3 در طبقات زمی افکنده بیم زلزله الساعه شئی عظیم

4 شیفتن خاک سیاست نمود حلقه زنجیر فلک را بسود

1 اول کاین عشق پرستی نبود در عدم آوازه هستی نبود

2 مقبلی از کتم عدم ساز کرد سوی وجود آمد و در باز کرد

3 بازپسین طفل پری زادگان پیشترین بشری زادگان

4 آن به خلافت علم آراسته چون علم افتاده و برخاسته

1 صید گری بود عجب تیز بین بادیه پیمای و مراحل گزین

2 شیر سگی داشت که چون پو گرفت سایه خورشید بر آهو گرفت

3 سهم زده کرگدن از گردنش گور ز دندان گوزن افکنش

4 در سفرش مونس و یار آمده چند شبانروز به کار آمده

1 چون سپر انداختن آفتاب گشت زمین را سپر افکن بر آب

2 گشت جهان از نفسش تنگ‌تر وز سپر او سپرک رنگ‌تر

3 با سپر افکندن او لشگرش تیغ کشیدند به قصد سرش

4 گاو که خرمهره بدو در کشند چونکه بیفتد همه خنجر کشند

1 صبحدمی با دو سه اهل درون رفت فریدون به تماشا برون

2 چون به شکار آمد در مرغزار آهوکی دید فریدون شکار

3 گردن و گوشی ز خصومت بری چشم و سرینی به شفاعت گری

4 گفتی از آنجا که نظر جسته بود از نظر شاه برون رسته بود

1 ای سپهر افکنده ز مردانگی غول تو بیغولهٔ بیگانگی

2 غره به ملکی که وفائیش نیست زنده به عمری که بقائیش نیست

3 پی سپر جرعه میخوارگان دستخوش بازی سیارگان

4 مصحف و شمشیر بینداخته جام و صراحی عوضش ساخته

آثار نظامی گنجوی

7 اثر از مخزن الاسرار در خمسه نظامی گنجوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مخزن الاسرار در خمسه نظامی گنجوی شعر مورد نظر پیدا کنید.