7 اثر از مخزن الاسرار در خمسه نظامی گنجوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مخزن الاسرار در خمسه نظامی گنجوی شعر مورد نظر پیدا کنید.

مخزن الاسرار در خمسه نظامی گنجوی

1 قصد شنیدم که در اقصای مرو بود ملکزاده جوانی چو سرو

2 مضطرب از دولتیان دیار ملک بر او شیفته چون روزگار

3 تازگیش را کهنان در ستیز پر خطر او زان خطر نیم خیز

4 یک شب از آن فتنه پر اندیشه خفت دید که پیریش در آن خواب گفت

1 ای به نسیمی علم افراخته پیش غباری علم انداخته

2 ده نه و دروازه دهقان زده ملک نه و تخت سلیمان زده

3 تیغ نه‌ای زخم بی اندازه چیست کوس نه‌ای اینهمه آوازه چیست

4 چون دهن تیغ درم ریز باش چون شکم کوس تهی خیز باش

1 کودکی از جملهٔ آزادگان رفت برون با دو سه همزادگان

2 پایش ازان پویه درآمد ز دست مهر دل و مهره پشتش شکست

3 شد نفس آن دو سه همسال او تنگ‌تر از حادثه حال او

4 آنکه ورا دوست ترین بود گفت در بُنِ چاهیش بباید نهفت

1 ای ز خدا غافل و از خویشتن در غم جان مانده و در رنج تن

2 این من و من گو که درین قالب است هیچ مگو جنبش او تا لب است

3 چون خم گردون به جهان در مپیچ آنچه نَه آنِ تو، به آن در مپیچ

4 زور جهان بیش ز بازوی توست سنگ وی افزون ز ترازوی توست

1 رهروی از جمله پیران کار می‌شد و با پیر مریدی هزار

2 پیر در آن بادیه یک باد پاک داد بضاعت به امینان خاک

3 هر یک از آن آستنی برفشاند تا همه رفتند و یکی شخص ماند

4 پیر بدو گفت چه افتاد رای کان همه رفتند و تو ماندی بجای

1 قلب زنی چند که برخاستند قالبی از قلب نو آراستند

2 چون شکم از روی بکن پشتشان حرف نگهدار ز انگشتشان

3 پیش تو از نور موافق‌ترند وز پَسَت از سایه منافق‌ترند

4 ساده‌تر از شمع و گره‌تر ز عود ساده به دیدار و کره در وجود

1 خاصگیی محرم جمشید بود خاص‌تر از ماه به خورشید بود

2 کار جوانمرد بدان درکشید کز همه عالم ملکش برکشید

3 چون به وثوق از دگران گوی برد شاه خزینه به درونش سپرد

4 با همه نزدیکی شاه آن جوان دورتری جست چو تیر از کمان

1 مجلس خلوت نگر آراسته روشن و خوش چون مه ناکاسته

2 شمع فروزان و شکر ریخته تخت زده غالیه آمیخته

3 دشمن جانست ترا روزگار خویشتن از دوستیش واگذار

4 بین که بزنجیر کیان را کشید هرکه درو دید زبان را کشید

1 دور خلافت چو به هارون رسید رایت عباس به گردون رسید

2 نیم شبی پشت به همخوابه کرد روی در آسایش گرمابه کرد

3 موی تراشی که سرش میسترد موی به مویش به غمی میسپرد

4 کای شده آگاه ز استادیم خاص کن امروز به دامادیم

1 ما که به خود دست برافشانده‌ایم بر سر خاکی چه فرومانده‌ایم

2 صحبت این خاک ترا خار کرد خاک چنین تعبیه بسیار کرد

3 عمر همه رفت و به پس گستریم قافله از قافله واپس تریم

4 این دو فرشته شده در بند ما دیو ز بدنامی پیوند ما

آثار نظامی گنجوی

7 اثر از مخزن الاسرار در خمسه نظامی گنجوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مخزن الاسرار در خمسه نظامی گنجوی شعر مورد نظر پیدا کنید.