اگر اینست غم عشق فزون خواهد از نشاط اصفهانی غزل 97
1. اگر اینست غم عشق فزون خواهد شد
اگر اینست دل غمزده خون خواهد شد
1. اگر اینست غم عشق فزون خواهد شد
اگر اینست دل غمزده خون خواهد شد
1. دل عاشق اگر غمگین پسندند
مگو با مهربانان کین پسندند
1. این نکویان که بلای دل اهل نظرند
دشمن جان و دل و از دل و جان خوبترند
1. از سر کوی سلامت سفری میباید
بر سر راه ملامت گذری میباید
1. هر چه جز ذکر تو افسانه ی لاطایل بود
هر چه جز یاد تو اندیشه ی بی حاصل بود
1. هر نفس مجلس ما دوش معطر میشد
تا کجا ذکری از آن زلف معنبر میشد
1. شادمان غمزده و غمزدگان دلشادند
غم و شادی جهان بین که چه بی بنیادند
1. پنجه از خون دل ماست که رنگین دارد
آنکه با دست بلورین دل سنگین دارد
1. دو چشم مست تو فرهنگ هوشیارانند
دو بند زلف تو زنجیر رستگارانند
1. تن بجان زنده و جان زنده بجانان باشد
جان که جانانش نباشد تن بیجان باشد
1. سوی جانان جانم از تن میبرند
از قفس مرغی به گلشن میبرند