29 اثر از غزلیات در دیوان اشعار نشاط اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار نشاط اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار نشاط اصفهانی

1 ناله ها بر لب و از ناله اثرها داریم با خیال تو چه شبها چه سحرها داریم

2 بیخود و بیخبر و عاجز و مسکین و ضعیف بخر ای خواجه ببین تا چه هنرها داریم

3 از دیار دگریم آمده سوی تو، کجاست ترجمانی که بگوید چه خبرها داریم

4 یک نظر بیش بلعل تو ندیدیم و کنون روزگاریست که در دیده گهرها داریم

1 از بس گداختم ز غمت ناتوان شدم تا آنچنان که کام تو بود آنچنان شدم

2 زان پیشتر که گل دمد از بوستان شدم فارغ ز حادثات بهار و خزان شدم

3 گفتم بترک هستی و رستم ز عشق و عقل آسوده هم ز دزد و هم از پاسبان شدم

4 سد بار جام زهر کشیدم بامتحان لب تشنه باز بردر دیر مغان شدم

1 نه هشیارم توان گفتن نه مستم که هم پیمانه هم پیمان شکستم

2 ز پا افکنده ام خود را در این دشت مگر روزی رسد دستی بدستم

3 کرا تا سوی من افتد گذر باز بسد امید در راهی نشستم

4 نمیدانم تویی یا من در این بزم همی بینم که خود را می پرستم

1 ما بندگان نه در خور این پایه بوده ایم گوی سعادت از کرم شه ربوده ایم

2 تا دیده ایم دیده بر این در فکنده ایم تا بوده ایم جبهه بر این خاک سوده ایم

3 چشم طمع ز نیک و بد خلق بسته ایم تا دیده ی نیاز بر این در گشوده ایم

4 بی خدمتی بسفره ی نعمت نشسته ایم بی طاعتی به بستر راحت غنوده ایم

1 نه در دل فکر درمانم نه در سر قصد سامانم ز بی‌دردی بود دردم ز جمعیت پریشانم

2 طبیب آگه ز دردم نیست تا کوشد به درمانم حبیبی کو که بر وی عرضه دارم راز پنهانم

3 چه می‌پرسی دگر زاهد سراغ از کفر و ایمانم نمی‌بینی که در آن زلف و آن رخسار حیرانم

4 از آن بر گشته مژگان گو اگر گویند از بختم از آن زلف پریشان جو اگر جویند سامانم

1 چند دارد دل از اندوه جهان نا شادم عشق کو عشق که از دل بستاند دادم

2 آخر این ابر در این دشت ببارد روزی آورد سیلی و از جا ببرد بنیادم

3 هر طرف میگذرم راه برون رفتن نیست من ندانم که در این غمکده چون افتادم

4 چون پریشان نشود جان که بزلفی بستم چه کند خون نشود دل که بلعلی دادم

1 دوشینه بر مراد دل آمد بسر شبم ذکر خدا و شکر خداوند بر لبم

2 ساقی بریز باده بر آیین گریه ام مطرب بساز نغمه بآهنگ یاربم

3 یا رب تو آگهی تو که در سر نبود و نیست هرگز هوای حشمت دنیا و منصبم

4 گفتم نهم بخاک دری سر و گر نه چیست از احتمال کشمکش دهر مطلبم

1 ای از صباح رویت روشن شب امیدم زلف تو شام قدرم روی تو صبح عیدم

2 گلشن شد از هوایت ویرانه ی وجودم روشن شد از لقایت کاشانه ی امیدم

3 باد بهار امروز پیغام یار دارد با شاخ گل سحرگه میگفت و می شنیدم

4 از باغ لاله خیزد وز ابر ژاله ریزد ساقی بریز آبی در ساغر از نبیدم

1 من نه آنم که دل آزرده ز بیداد شوم هر ستم را کرمی بینم و دلشاد شوم

2 تا توانی بخرابی من ای عشق بکوش من نه آنم که از این پس دگر آباد شوم

3 از عتابی که بیادش دهدم خوشتر چیست ستم آنست که یکباره من از یاد شوم

4 اگرش جانب گلزار گذاری بفتد سر کنم نغمه و تا خانه ی صیاد شوم

1 بندگان را بکف از جود تو حکمیست قدیم که حرام است طمع جز ز خداوند کریم

2 جرم من بیحد و عفو تو چو آید بمیان هر که او را گنهی نیست گناهیست عظیم

3 گه بسوی کرمت گاه بخود مینگرم پای تا سر همه امید و سراپا همه بیم

4 غنچه بگشوده گره از لب و گل بندز گوش صبحدم ذکر تو میرفت در انفاس نسیم

آثار نشاط اصفهانی

29 اثر از غزلیات در دیوان اشعار نشاط اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار نشاط اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی