29 اثر از غزلیات در دیوان اشعار نشاط اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار نشاط اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار نشاط اصفهانی

1 خدا بر لب ولی دل در هوا غرق خدا را ما نکردیم از هوا فرق

2 ازین تخمی که افشاندیم در دشت نباشد کشت ما جز در خور حرق

3 بریز آبی ز رحمت ورنه ما را در آتش سوخت باید پای تا فرق

4 بما تردامنان منگر خدا را جهانی خشک لب از غرب تا شرق

1 بگیر دست دل و سر بر آور از افلاک چه خواهی از تن خاکی که باز گردد خاک

2 بکوش تا مگر این خار گل ببار آرد و گرنه بار نیابد ببزم شه خاشاک

3 باشک دیده بشوی و بخاک چهره بسای کز آب و خاک توان کرد پاک هر ناپاک

4 ملول شد دلم از تن، خدای را در شهر کراست خنجر خونریز و بازوی چالاک

1 بی عشق کس بدوست نیابد ره وصول سبحان من تحیر فی ذاته العقول

2 گر مرد این دری بدرآ کاندر این سرای دربان برای منع خروج است نی دخول

3 در پیشگاه عشق مجال محال نیست عاشق نباشد آنکه نشیند دمی ملول

4 تعجیل نیست شرط طریقت بصبر کوش کم یظفر الصبور بما یهزم العجول

1 روشن از طلعت خورشید شود خانه ی گل طلعت اوست که تابد به نهانخانه ی دل

2 بی شک این قوم که من مینگرم بی بصرند ورنه این روی که بیند که نگردد مایل

3 بتگر چین که بت از سنگ بر آرد یا سیم کو که بیند صنم سیمتن سنگیندل

4 زندگی بی تو حرام است خدا را باز آی که اگر تیغ زنی خون منت باد بحل

1 این خیال خودپرستانند غافل کان جمال تا به چشمی درنیاید برنیاید در خیال

2 عقل گوید رب ارنی عشق می‌گوید که هی! کَیفَ اَعبُد؟ گاه من معبودم و گه ذوالجلال

3 کَیفَ اَعبُد را شنیدی کوش تا بینی رُخَش دیدهٔ ربّی اری گر هم طلب کن زان جمال

4 یک خطاب آمد به عقل و عشق از دربار دوست در صماخ این تجنب در سماع آن یقال

1 عاشقان را عشق بس باشد کفیل حسبنا الله ربنا نعم الوکیل

2 سر بسر اندیشه ها مقهور اوست بر نتابد مور با نیروی پیل

3 رهبر فوج هوس شد خیل عشق جیش شه بگرفت اطراف سبیل

4 هر که آید گو درآ او در دل است خانه بی مهمان نمیخواهد خلیل

1 دیوانه و مست و باده نوشیم پرورده ی دست می فروشیم

2 هم زیور ساعد جنونیم هم ساعد آستین هوشیم

3 هم در صف زاهدان مسجد سجاده نشین و خرقه پوشم

4 هم از پی ساقیان محفل پیمانه کش و سبو بدوشیم

1 هوای خود چو نهادم رضای او چو گزیدم جهان و هر چه در او جز بکام خویش ندیدم

2 گمان بام توام بود هر کجا که نشستم سراغ دام توام بود هر طرف که دویدم

3 بطایران دگر هم قفس مرا چه پسندی منم که دام تو بر آشیان قدس گزیدم

4 زجوی دیده مگر منع سیل اشک توانم بخاربست مژه خاک مقدم تو کشیدم

1 زشست شهسواری ناوکی تعویذ پر دارم کجا اندیشه از آهنگ صیاد دگر دارم

2 به تیری چون ز پا افکندیم از خاک بردارم که صیاد دگر در راه و زخمی کارگر دارم

3 کشیدم آهی و زخم دگر زد بر سر زخمم به آه خویشتن زین بیشتر چشم اثر دارم

4 اگر چون سایه افتادم به خاک ره عجب نبود فروزان آفتابی از جمالش در نظر دارم

1 وقت شد وقت کزین جمع کناری گیریم برد دوست نشینیم و قراری گیریم

2 روزکی چند نظر بر رخ یاری فکنیم شبکی چند سر زلف نگاری گیریم

3 آرزوی سر از آن پا بقدومی طلبیم مقصد دیده از آن در بغباری گیریم

4 چند بیهوده توان برد بسر عمر عزیز جهدی ای دل که ازین پس پی کاری گیریم

آثار نشاط اصفهانی

29 اثر از غزلیات در دیوان اشعار نشاط اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار نشاط اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی