1 ای خلق جهان به جملگی بشتابید باشد که همه سی و دو را دریابید
2 تقلیدروان محو شدند همچو مطر بگرفت جهان «فضل » و شما در خوابید
1 ای فاتحه روی تو قرآن مجید چون روی تو دیده مصحف خوب ندید
2 تا گنج خفی عیان شود منشی «کن » بر لوح رخت صورت «الله » کشید
1 آن سی و دو خط وجه آدم چو ندید شیطان، به خلاف حق سر از سجده کشید
2 آن کس که به حق بدید امام ملکوت از قوت حرف و صوت او گفت و شنید
1 خیاط ازل چو جامه جان ببرید بر قد سواد سین قرآن ببرید
2 اسما و صفات هرچه هست از دو جهان بر جبه خود نوشت و آسان ببرید
1 بی درد دلی کسی به درمان نرسید بی جذبه حق کسی به رحمان نرسید
2 روی تو که هست آینه صورت حق بی معنی آن کسی به قرآن نرسید
1 این کاسه چو کوزه نبات است نگر با خاصیت آب حیات است نگر
2 هرگونه طعامی که از او نوش کنی زان دلبر شیرین حرکات است نگر
1 استاد در این کاسه چو بنمود هنر بشکست از او قیمت صد کاسه زر
2 صد کاسه سر بر او، فتد از شوقش خود جام جهان نماست این کاسه نگر
1 خورشید سمای معرفت کرد ظهور بر اهل ظهور از ره سی و دو نور
2 عارف به خط و خال بتان هر که نشد هرگز نرسد به باطنش ذوق حضور
1 نقاش ازل چو نقش بندی آغاز در عالم جان کرد، شنید این آواز
2 هان تا که جمال نازنینم بکشی بر کارگه وجود پرورده به ناز
1 ای مانده تو بر کنار جویای وسط تا چند چو نقطه دور گردی از خط
2 در می طلبی به قعر دریا (می) شو سرگشته مباش بر سر آب چو بط