1 ای آن که تو پیوسته خدا می طلبی از خود بطلب اگر مرا می طلبی
2 من با تو به صد زبان سخن می گویم سر تا قدمت منم، که را می طلبی؟
1 طوف سر کوی یار طاعات من است اوصاف جمال او مناجات من است
2 در من نگرد کسی که او را طلبد کایینه ذات و صفتش ذات من است
1 ای روی تو هفت مصحف صانع پاک زین هفت مصور شده آن هفت افلاک
2 در عالم اعلی بنگر تا حد خاک جز سی و دو نیست گر تو را هست ادراک
1 آیینه جم عبارت از روی من است «والیل اذا» کنایت از موی من است
2 گر عارف سر قاب قوسین شدی می دان که دو حرف نون ابروی من است
1 ای آیت نور، پرتو غبغب تو تفسیر دخان دو گیسوی چون شب تو
2 اشیاست مرکب شده از سی و دو حرف وان سی و دو حرف نیست الا لب تو
1 ای مانده تو بر کنار جویای وسط تا چند چو نقطه دور گردی از خط
2 در می طلبی به قعر دریا (می) شو سرگشته مباش بر سر آب چو بط
1 من مظهر نطق و نطق حق ذات من است در هر دو جهان صدای اصوات من است
2 از صبح ازل هر آنچه تا شام ابد آید به وجود و هست ذرات من است
1 از خاک و ز آب آدم و بود و وجود هم آتش و آب تابع و لازم بود
2 سی و دو خط خدا به وجه آدم هرکس که بخواند چون ملک کرد سجود
1 بنمود جمال ذات از روی چو ماه از شادی او بر فلک انداز کلاه
2 گشتیم کلام ناطق لم یزلی از دولت شاه دو جهان فضل اله
1 (تا) آتش فقر بر تو داغی ننهد در خانه باطنت چراغی ننهد
2 تا هستی ات از دماغ بیرون نکنی مرغ طلبت قدم به باغی ننهد