من بوی تو از گل و سمن از عمادالدین نسیمی رباعی 61
1. من بوی تو از گل و سمن می شنوم
نام تو ز بلبل چمن می شنوم
...
1. من بوی تو از گل و سمن می شنوم
نام تو ز بلبل چمن می شنوم
...
1. در قبضه فضل حق امانت بودیم
بر سطر وجود او کتابت بودیم
...
1. هم مظهر علم لایزالی ماییم
هم مظهر سر ذوالجلالی ماییم
...
1. مفتاح در گنج معانی ماییم
سرچشمه آب زندگانی ماییم
...
1. ای روی تو مصحف حیات دل و جان
چون روی تو مصحفی کی آمد به جهان
...
1. خورشید ازل بتافت از روزن تن
تا چهره خود ببیند اندر روزن
...
1. بسیار بگردید و بگردد گردون
تا مثل تویی ز باطن آرد بیرون
...
1. ای ختم همه امام گردیده چو نون
خواهی شد از این عرصه عالم بیرون
...
1. این کرسی چارپایه جسم ببین
شاهنشه ملک ازل از روی یقین
...
1. دلبر چو به تیغ دست می یازد بین
برخیز و بیا و بر سر پای نشین
...
1. ای آیت نور، پرتو غبغب تو
تفسیر دخان دو گیسوی چون شب تو
...
1. یاقوت لبا! لعل بدخشانی کو؟
وان راحت روح و راح ریحانی کو؟
...