1 من بوی تو از گل و سمن می شنوم نام تو ز بلبل چمن می شنوم
2 ذکر تو بود در آفرینش پیدا من می شنوم همیشه من می شنوم
1 در قبضه فضل حق امانت بودیم بر سطر وجود او کتابت بودیم
2 خود کرد ظهور در جهان از ی و سین چون دال شدیم بی خیانت بودیم
1 هم مظهر علم لایزالی ماییم هم مظهر سر ذوالجلالی ماییم
2 هم آینه ذات کز او ظاهر شد اوصاف جلالی و جمالی ماییم
1 مفتاح در گنج معانی ماییم سرچشمه آب زندگانی ماییم
2 از باب یقین به حق نشان یافته ایم گر طالب عینی، این نشانی ماییم
1 ای روی تو مصحف حیات دل و جان چون روی تو مصحفی کی آمد به جهان
2 یک موی سر و دو ابرو و چار مژه سی و دو کتابت است و نامش قرآن
1 خورشید ازل بتافت از روزن تن تا چهره خود ببیند اندر روزن
2 گوید که چو روزن از میان برخیزد «من باشم و من باشم و من باشم و من »
1 بسیار بگردید و بگردد گردون تا مثل تویی ز باطن آرد بیرون
2 چون اصل وجود خلق کاف آمد و نون بیرون مشو از ارادت کن فیکون
1 ای ختم همه امام گردیده چو نون خواهی شد از این عرصه عالم بیرون
2 در بند تو چون عقل نخستین تواند از فضل خداوند تو، ما کان یکون
1 این کرسی چارپایه جسم ببین شاهنشه ملک ازل از روی یقین
2 از لوح وجود خویش اسرار درون برخوان که ز دست حق کتابی است مبین
1 دلبر چو به تیغ دست می یازد بین برخیز و بیا و بر سر پای نشین
2 وانگاه به لطف گو که نوشم بادا از دست نگار شربت روز پسین