1 ای آیت نور، پرتو غبغب تو تفسیر دخان دو گیسوی چون شب تو
2 اشیاست مرکب شده از سی و دو حرف وان سی و دو حرف نیست الا لب تو
1 یاقوت لبا! لعل بدخشانی کو؟ وان راحت روح و راح ریحانی کو؟
2 گویند حرام در مسلمانی شد تو می خور و غم مخور، مسلمانی کو؟
1 خواهی که به سرچشمه جان یابی راه یا بر فلک شرف برآیی چون ماه
2 از مصحف رخساره خوبان می خوان سر ازل و ابد ز خط های سیاه
1 بنمود جمال ذات از روی چو ماه از شادی او بر فلک انداز کلاه
2 گشتیم کلام ناطق لم یزلی از دولت شاه دو جهان فضل اله
1 ای روی تو کشف صورت حق کرده انگشت تو فرق ماه را شق کرده
2 هفت آیت حاجبین و زلف و مژه ات بی پرده بیان ذات مطلق کرده
1 ای زلف تو حلقه بر رخ ماه زده حسن تو بر آفتاب خرگاه زده
2 منشور رخت را ز ازل منشی «کن » بر چهره نشان «حسبی الله » زده
1 ای روی تو گلبن گلستان همه نوش لب تو چشمه حیوان همه
2 در مملکت حسن و ملاحت شده ای شاهنشه دلبران و سلطان همه
1 ای آن که تو پیوسته خدا می طلبی از خود بطلب اگر مرا می طلبی
2 من با تو به صد زبان سخن می گویم سر تا قدمت منم، که را می طلبی؟
1 در دار وجود گشت دیار علی چون هست یقین ولی جبار علی
2 خواهی که رسی به چار جوی جنت شو از دل و جان موالی چار علی
1 خواهی که شراب اولیا نوش کنی باید سخن فضل خدا گوش کنی
2 عیسیسخن است در همه باب علوم حق هم سخن است اگر سخن نوش کنی