1 خاصیت آن که در کلام ازلی است در فاتحه دان که جمله «بسم » جلی است
2 در بسم هر آنچه هست در بی است پیدا وان ها همه در نقطه و آن نقطه علی است
1 در دایره وجود موجود علی است و اندر دو جهان مقصد و مقصود علی است
2 گر خانه اعتقاد ویران نشدی من فاش بگفتمی که معبود علی است
1 موصوف صفات قل هو الله علی است در عالم معرفت شهنشاه علی است
2 آن نقطه کل که جزو از او پیدا شد والله که آن علی است بالله علی است
1 در مملکت فضل خدا، شاه ولی است از سر خدا با دل آگاه ولی است
2 واقف ز رموز « لی مع الله » ولی است بی شک ز صفات ذات آگاه ولی است
1 آن علم که از ذات خدا منفک نیست در هستی او هیچ نبی را شک نیست
2 خطی است خدا به وجه آدم بنوشت وان سی و دو خط لوح حرفی حک نیست
1 دانستن ذات واجب امکان تو نیست چون آیت فضل و علم در شأن تو نیست
2 مسموع نگردد بر من حجت تو تا پیش من از سی و دو برهان تو نیست
1 تا می نشنوی ز خویشتن واحد و فرد تحصیل مراد خویش نتوانی کرد
2 آزاد شو از جهان و پاک از همه گرد خود را زن ره مساز اگر هستی مرد
1 چون هستی ما ز کاف و نون پیدا شد ماهیت کاف و نون عین ما شد
2 او را چو مظاهر صفات اشیا بود اشیا همه او و او همه اشیا شد
1 حرفی ز میان کاف و نون پیدا شد زان حرف وجود آدم و حوا شد
2 از صورت این دو هرچه آمد حاصل میراث حقایق همه اشیا شد
1 از عین علی عین همه پیدا شد وز لام علی لب همه گویا شد
2 از یای علی یدین خلق بیضا شد آن کس که علی شناخت او دانا شد