1 ساقی برو و مده شرابم امشب کز مستی چشم او خرابم امشب
2 افتاده ز چشم مردمانم چون اشک زان همنفس آتش و آبم امشب
1 نقاش ازل چو نقش بندی آغاز در عالم جان کرد، شنید این آواز
2 هان تا که جمال نازنینم بکشی بر کارگه وجود پرورده به ناز
1 خورشید سمای معرفت کرد ظهور بر اهل ظهور از ره سی و دو نور
2 عارف به خط و خال بتان هر که نشد هرگز نرسد به باطنش ذوق حضور
1 از خال و خط تو، ای بت بی خط و خال «از مویه شدم چو موی از ناله چو نال »
2 شب ها به سر سوزن اندیشه کشم بر کارگه دیده خیالت به خیال
1 بسیار بگردید و بگردد گردون تا مثل تویی ز باطن آرد بیرون
2 چون اصل وجود خلق کاف آمد و نون بیرون مشو از ارادت کن فیکون
1 چون غنچه گل خنده زنانی، ای دل تو بی خبر از باد خزانی، ای دل
2 در راه خدا قدم زدن کار تو نیست بسیار مپو، نمی توانی، ای دل
1 یاقوت لبا! لعل بدخشانی کو؟ وان راحت روح و راح ریحانی کو؟
2 گویند حرام در مسلمانی شد تو می خور و غم مخور، مسلمانی کو؟
1 چون من ز صفت به ذات وصلت کردم ترک ره هفتاد و دو ملت کردم
2 سیمرغ صفت ز عالم کون و فساد بر قله قاف قرب عزلت کردم
1 استاد در این کاسه چو بنمود هنر بشکست از او قیمت صد کاسه زر
2 صد کاسه سر بر او، فتد از شوقش خود جام جهان نماست این کاسه نگر
1 ای عشق تو کرده کشف اسرار وجود وز نقطه خاک بسته پرگار وجود
2 تا چهره خود عیان کنی نقش صفات بنگاشته ای بر در و دیوار وجود