30 اثر از غزلیات در دیوان اشعار فارسی عمادالدین نسیمی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار فارسی عمادالدین نسیمی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار فارسی عمادالدین نسیمی

1 ای صورت جمالت بر لوح جان منقش هستم ز فکر زلفت آشفته و مشوش

2 تابنده همچو رویت، دلجوی همچو قدت ماهی که دید روشن؟ سروی که دید سرکش؟

3 گفتم ز چین زلفت دل را نگاه دارم ابروت گفت نی نی، کردی غلط به هر شش

4 کیش دلم ز چشمت ای ماه حاجب ابرو پر تیر غمزه بادت پیوسته همچو ترکش

1 رشته پرتاب جان تا چند سوزانم چو شمع ترسم از دل سر برآرد آتش جانم چو شمع

2 چند سوزم بی رخ یار ای صبا! تشریف ده تا به بوی زلف جانان جان برافشانم چو شمع

3 گرم درگیر ای دل! امشب یکزمان با سوز عشق تا من این پیراهن جان را بسوزانم چو شمع

4 از لب شیرین جانان بر کنار افتاده ام زان جهت پر گوهر اشک است دامانم چو شمع

1 شبی که ماه من از مطلع جمال برآید مه تمام ببینی که با کمال برآید

2 نهال سرو بلندت به روضه گر بخرامد درخت سدره و طوبی ز اعتدال برآید

3 نقاب سنبل مشکین ز برگ لاله برافکن میان باغ که تا گل ز انفعال برآید

4 به پیش روی تو مه گفت می روم که برآیم چو مهر، دارد اگر خاطر زوال، برآید

1 ای صبا هست رخ یار بغایت نازک لب فرو بند و نگهدار بغایت نازک

2 از من عاشق اگر زان که خیالت باشد باز پرس از گل رخسار بغایت نازک

3 آنگه آهسته بگو حال دلم با چشمش زان که باشد دل بیمار بغایت نازک

4 پیش چشم و لب او باش دهن بسته که هست قامتش فتنه و رفتار بغایت نازک

1 شبی چون شمع می خواهم که پیش یار بنشینم ولی آن روز دولت کو که با دلدار بنشینم

2 نشستن با می و ساقی چو در باغم میسر شد چرا در خلوت ای زاهد! چو بوتیمار بنشینم

3 نشستن با رقیبانش شب و روز از غمش ما را به بوی وصل گل تا کی چنین با خار بنشینم

4 لب جان پرور یارم دم روح القدس دارد کجا بگذارد انفاسش که من بیمار بنشینم

1 منم آن دو هفته ماهی که بر آسمان جانم منم آن خجسته مهری که بر اوج لامکانم

2 منم آن سپهر حشمت که برای کسب دولت نهد آفتاب گردون رخ و سر بر آستانم

3 منم آن امیر کشور که همیشه در دیارم قمر است شحنه شب زحل است سایه بانم

4 منم آن کلام صادق که بود ز ریب خالی منم آن کتاب ناطق که صفات خویش خوانم

1 من شاهباز زاده شاه شریعتم از بهر صید طایر قدس حقیقتم

2 طاووس باغ انسم و سیمرغ باغ قدس عنقای برج عزت و شاه شریعتم

3 لاهوتیم که هم بر ناسوت گشته ام تا جزء و کل شناسم و هم بعد و قربتم

4 آری ز ملک تا ملکوتم گذر بود جبروت منزلم شده لاهوت خلوتم

1 نظر برداشت از من تا حبیبم به جای وصل هجران شد نصیبم

2 مرا درد دل از درمان چو بگذشت قدم برداشت از بالین طبیبم

3 ز یاران عزیز و خویش و پیوند فتاده دور و مسکین و غریبم

4 شوم منصور چون عیسی اگر یار کند در عشق بردار و صلیبم

1 صورت رحمان من آن روی نکو دانسته ام چشمه حیوان ز آب روی او دانسته ام

2 گرچه با من باد صبح آن بوی جان پرور نگفت از کجا یا از که دارد من به بو دانسته ام

3 خاکروب کوی عشقم در حقیقت چون صبا تا ز فراش طریقت رفت و رو دانسته ام

4 دفتر طامات گو بر من مخوان زاهد که من گرچه رندم حاصل این گفت و گو دانسته ام

1 ای از لب تو تنگ شکر آمده به تنگ روی تو کرده لاله و گل را خجل به رنگ

2 ز ابروی گوشه گیر به زه کرده ای کمان بر جان عاشق از مژه کج کرده ای خدنگ

3 بخت منی و طالع من، چون کنی فرار عمر منی و دولت من، کی کنی درنگ

4 با سرو گفته بود صبا ذکر قامتت زان بر کنار جوی به یک پا بماند لنگ

آثار عمادالدین نسیمی

30 اثر از غزلیات در دیوان اشعار فارسی عمادالدین نسیمی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار فارسی عمادالدین نسیمی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی