پاک دار آینه ات آینه از عمادالدین نسیمی غزل 286
1. پاک دار آینه ات آینه اللهی
گر در آیینه جان صورت حق می خواهی
...
1. پاک دار آینه ات آینه اللهی
گر در آیینه جان صورت حق می خواهی
...
1. گر تو عاشق می شوی بر «واو» شو بر «جیم » و «هی »
«وجه » را می شو تو عاشق کن نظر در «ری » و «خی »
...
1. از می عشقش کنون مستم نه هی
بی می عشقش دمی هستم نه هی
...
1. ز سودای سر زلفش سرم دنگ است و سودایی
بیا ای دنگه سر صوفی! ببین تا در چه سودایی
...
1. ببرد آرام و صبر از من پری پیکر دلارایی
چه باشد چاره کارم؟ نمی دانم، دل آرایی
...