21 اثر از فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار سرایندهٔ فرامرزنامه / فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه

فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه

1 بدان خرمی بازگشتند شاد به کشتی نشستند مانند باد

2 سوی مرز خاور کشیدند رخت خبر شد از ایشان بر شاه تخت

3 بیاراست لشکر سوی کارزار سپه بد ز زنگی فزون از شمار

4 سپاهان کوشنده کوه کوه که دیده ز دیدارشان بد ستوه

1 چو تاراج کردند آن بوم رست از آنجا ره ملک دیگر بجست

2 بپرداخت ازملک خاور زمین ابا نامداران ایران زمین

3 سوی قیروان رفت از آن جایگاه بپیمود بر خشک شش ماه راه

4 چوآمد بدان مرز و کشور فرود فرستاد بر شاه کشور درود

1 چو بشنید گردنکش دیو بند سخن های پردرد از آن مستمند

2 همان گه برآمد به جای نشست به بر زد بدین سهمگین کار،دست

3 چنین گفت کاین کار،کار من است همان این ددان هم شکار من است

4 به زور جهان آفرین دادگر به فرشهنشاه فیروزگر

1 دلاور چو گفتار ایشان شنید چوآتش زباد دمان بردمید

2 دلش گشت از ایشان پر از رزم و کین بر ابرو زخشم اندر آورد چین

3 به روی دژم گفت با مهتران که با من چه دارید سرها گران

4 بدین مهربانی و اندرز و پند مدارید بازم زنام بلند

1 بگفت و برانگیخت شبرنگ را برافراخت یال وکئی چنگ را

2 چو تنگ اندرآمد سوی کارزاز بغرید مانند شیر شکار

3 چون آن نعره در گوش اژدر رسید چو شیر ژیان ویله ای برکشید

4 به خود بربجنبید نراژدها پراکنده شد زهرش اندر هوا

1 چو چندی ببودند و خوردند شاد گو نامور گرد فرخ نژاد

2 چنین گفت با نامداران کین که ناید پسند جهان آفرین

3 که ما سر به آسایش اندرنهیم دل و جان به یکباره رامش دهیم

4 وگر مردمان در غم و رنج ودرد بمانند با انده و باد سرد

1 دگر روز چون خسرو آسمان برآمد زگردون سپیده دمان

2 ز چرخ چهارم چو بنمود چهر بیاراست گیتی سراسر به مهر

3 سپهبد بیامد به تن بر زره زپولاد بسته زره را گره

4 برآراسته دل به پیکار و جنگ کمان بر زه و ترکشش پر خدنگ

1 چو یک هفته بنشست در پیشگاه سپهبد چنین گفت با پادشاه

2 کز آن گنج گرشسب گرد سوار که دادی به من زان نشان چند بار

3 کدامست بنمای اکنون به من سزد گر ببیند این انجمن

4 برآمد شهنشه زجای نشست ابا نامداران خسرو پرست

1 چوآمد از آن مرز و کشور به در عنان کرد پیچان سوی باختر

2 زخشکی از آن پس به دریا رسید یکی بی کران ژرف دریا بدید

3 که پیوسته بود او به دریای چین تو گفتی که غرقست در وی زمین

4 به یک سال کشتی گذشتی برآن بفرمود گرد جهان پهلوان

1 ببندد دری کردگار جهان که بگشایدت صد در اندر نهان

2 زداد هرگز مشو نا امید دل راست را سوی او ده نوید

3 که فیروز بخت است وفیروز گر نماند تو را روز سختی زبر

4 همانگه پدیدآمد از ناگهان یکی پر خرد مرد بازارگان

آثار سرایندهٔ فرامرزنامه

21 اثر از فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی