30 اثر از قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی

1 بالای هفت چرخ مدور دو گوهرند کز نور هر دو عالم و آدم منورند

2 اندر مشیمهٔ عدم از نطفهٔ وجود هر دو مصورند ولی نامصورند

3 محسوس نیستند و نگنجند در حواس نایند در نظر که نه مظلم نه انورند

4 پروردگان دایهٔ قدسند در قدم گوهرنیند اگرچه به اوصاف گوهرند

1 چند گردی گردم ای خیمهٔ بلند؟ چند تازی روز و شب همچون نوند؟

2 از پس خویشم کشیدی بر امید سالیان پنجاه و یا پنجاه و اند

3 مکر و ترفندت کنون از حد گذشت شرم‌دار اکنون، از این ترفند چند؟

4 مادر بسیار فرزندی ولیک خوار داریشان، همیشه کندمند

1 ای هفت مدبر که بر این پرده سرائید تا چند چو رفتید دگر باره برآئید؟

2 خوب است به دیدار شما عالم ازیرا حوران نکو طلعت پیروزه قبائید

3 سوی حکما قدر شما سخت بزرگ است زیرا که به حکمت سبب بودش مائید

4 از ما به شما شادتر از خلق که باشد؟ چون بودش ما را سبب و مایه شمائید

1 ای خواجه جهان حیل بسی داند وز غدر همی به جادوی ماند

2 گر تو به مثل به ابر بر باشی زانجات به حیله‌ها فرو خواند

3 تا هر چه بداد مر تو را، خوش خوش از تو به دروغ و مکر بستاند

4 خوبی و جوانی و توانائی زین شهره درخت تو بیوشاند

1 هوشیاران ز خواب بیدارند گر چه مستان خفته بسیارند

2 با خران گر به آب‌خور نشوند با دل پر خرد سزاوارند

3 هستشان آگهی که نه ز گزاف زیر این خیمه در گرفتارند

4 یار مستان بی‌هش‌اند از بیم گرچه باعقل و فضل وهش یارند

1 مرد چو با خویشتن شمار کند داند کاین چرخ می شکار کند

2 مار جهان را چو دید مرد به دل دست کجا در دهان مار کند؟

3 مرد خرد همچو خر ز بهر شکم پشت نباید که زیر بار کند

4 سفله جهان، بی‌وفاست ای بخرد با تو کجا بی‌وفا قرار کند؟

1 صبا باز با گل چه بازار دارد؟ که هموارش از خواب بیدار دارد

2 به رویش همی بر دمد مشک سارا مگر راه بر طبل عطار دارد

3 همی راز گویند تا روز هر شب ازیرا به بهمن گل آزار دارد

4 چو بیمارگون شد ز نم چشم نرگس مر او را همی لاله تیمار دارد

1 هر که جان خفته را از خواب جهل آوا کند خویشتن را گرچه دون است، ای پسر، والا کند

2 هر کسی که‌ش خار نادانی به دل در خست نیش گر بکوشد زود خار خویش را خرما کند

3 علم چون گرماست نادانی چو سرما از قیاس هر که از سرما گریزد قصد زی گرما کند

4 مرد را سودای دانش در دل و در سر شود چونش ننگ و عار نادانی به دل صفرا کند

1 کسی کز راز این دولاب پیروزه خبر دارد به خواب و خور چو خر عمر عزیز خویش نگذارد

2 جز آن نادان که ننگ جهل زیر پی سپر کردش کسی خود را به کام اژدهای مست نسپارد

3 خردمندا، چه مشغولی بدین انبار بی‌حاصل؟ که این انبارت از کشکین چو از حلوا بینبارد

4 توی بر خواب و خور فتنه همانا خود نه‌ای آگه که مر پهلوت را گیتی به خواب و خور همی خارد

1 چون همی بوده‌ها بفرساید بودنی از چه می‌پدید آید؟

2 زانکه او بوده نیست و سرمدی است کانچه بوده شود نمی‌پاید

3 وانچه نابوده نافزوده بود نافزوده چگونه فرساید؟

4 پس جهان تا ابد بفرساید گر نفرساید ایچ نفزاید

آثار ناصرخسرو قبادیانی

30 اثر از قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی