30 اثر از قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی

1 ای نشسته خوش و بر تخت کشیده نخ گر نخ و تخت بماندت چنین بخ بخ

2 نیک بنگر که همی مرکب عمر تو همه بر تخت همی تازد و هم بر نخ

3 تو نشسته خوش و عمر تو همی پرد مرغ کردار و برو مرگ نهاده فخ

4 برتو، ای فاخته، آن فخ ترنجیده ناگهان گر بجهد تا نکنی «آوخ »

1 ای خوانده کتاب زند و پازند زین خواندن زند تا کی و چند؟

2 دل پر ز فضول و زند برلب زردشت چنین نبشت در زند؟

3 از فعل منافقی و بی‌باک وز قول حکیمی و خردمند

4 از فعل به فضل شو بیفزای وز قول رو اندکی فرو رند

1 از اهل ملک در این خیمهٔ کبود که بود که ملک ازو نربود این بلند چرخ کبود؟

2 هر آنکه بر طلب مال، عمر مایه گرفت چو روزگار بر آمد نه مایه ماند و نه سود

3 چو عمر سوده شد و، مایه عمر بود تو را تو را ز مال که سوداست، اگر نه سود، چه سود؟

4 فزودگان را فرسوده گیر پاک همه خدای عزوجل نه فزود و نه فرسود

1 یکی بی‌جان و بی‌تن ابلق اسپی کو نفرساید به کوه و دشت و دریا بر همی تازد که ناساید

2 سواران گر بفرسایند اسپان را به رنج اندر یکی اسپی است این کو مر سواران را بفرساید

3 سواران خفته‌اند وین اسپ بر سرشان همی تازد که نه کس را بکوبد سر نه کس را روی بشخاید

4 تو و فرزند تو هر دو بر این اسپید لیکن تو همی کاهی برین هموار و فرزندت می‌افزاید

1 این جهان بی‌وفا را بر گزیدو بد گزید لاجرم بر دست خویش ار بد گزید او خود گزید

2 هر که دنیا را به نادانی به برنائی بخورد خورد حسرت چون به رویش باد پیری بروزید

3 گشت بدبخت جهان و شد به نفرین و خزی هر که او را دیو دنیا جوی در پهلو خزید

4 دیو پیش توست پیدا، زو حذر بایدت کرد چند نالی تو چو دیوانه ز دیو ناپدید

1 مردم نبود صورت مردم حکما اند دیگر خس و خارند و قماشاتِ دغااند

2 اینها که نیند از تو سزای که و کهدان مرحور وجنان راتو چه گوئی که سزااند؟

3 باندوه چرایند شب و روز بمانده از چون و چرا زانکه ستوران چرااند

4 این خیل چرا چویند و زخیل چراجوی این خلق بداندیش کزین گونه جرااند

1 ز جور لشکر خرداد و مرداد تواند داد ما را هیچ‌کس داد؟

2 محال است این طمع هیهات هیهات کس دیدی که دادش داد خرداد

3 ز بهر آنکه تا در دامت آرد چو مرغان مر تو را خرداد خور داد

4 کرا خورداد گیتی مرد بایدش ازان آید پس خرداد مرداد

1 این رقیبان که بر این گنبد پیروزه درند گرچه زیرند گهی جمله، همیشه زبرند

2 گر رقیبان به بصر تیز بوند از بر ما این رقیبان سماوی همه یکسر بصرند

3 نامشان زی تو ستاره است ولیکن سوی من پیشکاران و رقیبان قضا و قدرند

4 چون گریزم ز قضا، یا ز قدر، من چو همی به هزاران بصر ایشان به سوی من نگرند؟

1 چونکه نکو ننگری جهان چون شد؟ خیر و صلاح از جهان جهان چون شد؟

2 هیچ دگرگون نشد جهان جهان سیرت خلق جهان دگرگون شد

3 جسم تو فرزند طبع و گردون است حالش گردان به زیر گردون شد

4 تو که لطیفی به جسم دون چه شوی همت گردون دون اگر دون شد؟

1 گزینم قران است و دین محمد همین بود ازیرا گزین محمد

2 یقینم که من هردوان را بورزم یقینم شود چون یقین محمد

3 کلید بهشت و دلیل نعیمم حصار حصین چیست؟ دین محمد

4 محمد رسول خدای است زی ما همین بود نقش نگین محمد

آثار ناصرخسرو قبادیانی

30 اثر از قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی