30 اثر از قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی

1 مردم نبود صورت مردم حکما اند دیگر خس و خارند و قماشاتِ دغااند

2 اینها که نیند از تو سزای که و کهدان مرحور وجنان راتو چه گوئی که سزااند؟

3 باندوه چرایند شب و روز بمانده از چون و چرا زانکه ستوران چرااند

4 این خیل چرا چویند و زخیل چراجوی این خلق بداندیش کزین گونه جرااند

1 جز جفا با اهل دانش مر فلک را کار نیست زانکه دانا را سوی نادان بسی مقدار نیست

2 بد به سوی بد گراید نیک با نیک آرمد این مر آن را جفت نی و آن مر این را یار نیست

3 مرد دانا بدرشید و چرخ نادان بد کنش نزد یکدیگر هگرز این هر دو را بازار نیست

4 نیک را بد دارد و بد را نکو از بهر آنک بر ستارهٔ سعدو نحس اندر فلک مسمار نیست

1 هر که گوید که چرخ بی‌کار است پیش جانش ز جهل دیوار است

2 کس ندید، ای پسر، نه نیز شنید هیچ گردنده‌ای که بی‌کار است

3 چون نکو ننگری که چرخ به روز چون چو نیل است و شب چو گلزار است؟

4 بود و باشد چه چیز و هست چه چیز؟ زین اگر بررسی سزاوار است

1 چند گوئی که؟ چو ایام بهار آید گل بیاراید و بادام به بار آید

2 روی بستان را چون چهرهٔ دلبندان از شکوفه رخ و از سبزه عذار آید

3 روی گلنار چو بزداید قطر شب بلبل از گل به سلام گلنار آید

4 زاروار است کنون بلبل و تا یک چند زاغ زار آید، او زی گلزار آید

1 چون در جهان نگه نکنی چون است؟ کز گشت چرخ دشت چو گردون است

2 در باغ و راغ مفرش زنگاری پر نقش زعفران و طبر خون است

3 وان ابر همچو کلبهٔ ندافان اکنون چو گنج لولوی مکنون است

4 بر چرخ، همچو لاله به دشت اندر، مریخ چون صحیفهٔ پر خون است

1 هر چه دور از خرد همه بند است این سخن مایهٔ خردمند است

2 کارها را بکشی کرد خرد بر ره ناسزا نه خرسند است

3 دل مپیوند تا نشاید بود گرت پاداش ایچ پیوند است

4 وهم جانت مبر به جز توحید کان دگر کیمیای دلبند است

1 گویند عقابی به در شهری برخاست وز بهر طمع پر به پرواز بیاراست

2 ناگه ز یکی گوشه ازین سخت کمانی تیری ز قضای بد بگشاد برو راست

3 در بال عقاب آمد آن تیر جگردوز وز ابر مرو را به سوی خاک فرو خواست

4 زی تیر نگه کرد پر خویش برو دید گفتا «ز که نالیم؟ که از ماست که بر ماست»

1 نشنیده‌ای که زیر چناری کدوبنی بررُست و بردمید برو بر، به روز بیست؟

2 پرسید از آن چنار که «تو چند ساله‌ای؟» گفتا «دویست باشد و اکنون زیادتی است»

3 خندید ازو کدو که «من از تو به بیست روز برتر شدم بگو تو که این کاهلی ز چیست»

4 او را چنار گفت که «امروز ای کدو با تو مرا هنوز نه هنگام داوری است

1 ای به خور مشغول دایم چون نبات چیست نزد تو خبر زین دایرات؟

2 خود چنین بر شد بلند از ذات خویش خیره خیر این نیلگون بی‌در کلات؟

3 یا کسی دیگر مر او را بر کشید آنکه کرسی‌ی اوست چرخ ثابتات؟

4 جسم بی صانع کجا یابد هگرز شکل و رنگ و هیات و جنبش بذات؟

1 چونکه نکو ننگری جهان چون شد؟ خیر و صلاح از جهان جهان چون شد؟

2 هیچ دگرگون نشد جهان جهان سیرت خلق جهان دگرگون شد

3 جسم تو فرزند طبع و گردون است حالش گردان به زیر گردون شد

4 تو که لطیفی به جسم دون چه شوی همت گردون دون اگر دون شد؟

آثار ناصرخسرو قبادیانی

30 اثر از قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی