پیشهٔ این چرخ از ناصرخسرو قبادیانی قصیده 243
1. پیشهٔ این چرخ چیست؟ مفتعلی
نایدش از خلق شرم و نه خجلی
...
1. پیشهٔ این چرخ چیست؟ مفتعلی
نایدش از خلق شرم و نه خجلی
...
1. جهان بازی گری داند مکن با این جهان بازی
که در مانی به دام او اگرچه تیز پر بازی
...
1. ای به خطاها بصیر و جلد وملی
نایدت از کار خویش، خود خجلی
...
1. شادی و جوانی و پیشگاهی
خواهی و ضعیفی و غم نخواهی
...
1. ای آدمی به صورت و بیهیچ مردمی
چونی به فعل دیو چو فرزند آدمی؟
...
1. گرت باید که تن خویش به زندان ندهی
آن به آید که دل خویش به شیطان ندهی
...
1. چه چیز بهتر و نیکوتر است در دنیی؟
سپاه نی ملکی نی ضیاع نی رمه نی
...
1. شبی تاری چو بیساحل دمان پر قیر دریائی
فلک چون پر ز نسرین برگ نیل اندوده صحرائی
...
1. آسایشت نبینم ای چرخ آسیائی
خود سوده مینگردی ما را همی بسائی
...
1. این کهن گیتی ببرد از تازه فرزندان اوی
ما کهن گشتیم و او نو اینت زیبا جادوی!
...
1. ای طمع کرده ز نادانی به عمر هرگزی
با فزونی و کمی مر هرگزی را کی سزی؟
...
1. آمد و پیغام حجت گوشدار ای ناصبی
پاسخش ده گر توانی، سر مخار، ای ناصبی؟
...