آن جنگی مرد شایگانی از ناصرخسرو قبادیانی قصیده 255
1. آن جنگی مرد شایگانی
معروف شده به پاسبانی
...
1. آن جنگی مرد شایگانی
معروف شده به پاسبانی
...
1. دیوی است جهان پیر و غداری
کهش نیست به مکر و جادوی یاری
...
1. اگر زگردش جافی فلک همی ترسی
چنین به سان ستوران چرا همی خفسی؟
...
1. آن قوت جوانی وان صورت بهشتی
ای بیخرد تن من از دست چون بهشتی؟
...
1. جهانا عهد با من جز چنین بستی
نیاری یاد از آن پیمان که کردهستی
...
1. ای گرد گرد گنبد طارونی
یکبارگی بدین عجبی چونی؟
...
1. ای گشته سوار جلد بر تازی
خر پیش سوار علم چون تازی؟
...
1. بر مرکبی به تندی شیطانی
گشتم بگرد دهر فراوانی
...
1. بهار دل دوستدار علی
همیشه پر است از نگار علی
...
1. جهانا مرا خیره مهمان چه خوانی؟
که تو میزبانی نه بس نیک خوانی
...
1. نگه کن سحرگه به زرین حسامی
نهان کرده در لاژوردین نیامی
...
1. ایا همیشه به نوروز سوی هر شجری
تو ناپدید و پدید از تو بر شجر اثری
...