30 اثر از قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی

1 ایا دیده تا روز شب‌های تاری بر این تخت سخت این مدور عماری

2 بیندیش نیکو که چون بی‌گناهی به بند گران بسته اندر حصاری

3 تو را شست هفتاد من بند بینم اگرچه تو او را سبک می‌شماری

4 تو اندر حصار بلندی و بی‌در ولیکن نه‌ای آگه از باد ساری

1 تا کی خوری دریغ ز برنائی؟ زین چاه آرزو ز چه برنائی؟

2 دانست بایدت چو بیفزودی کاخر، اگرچه دیر، بفرسائی

3 بنگر که عمر تو به رهی ماند کوتاه، اگر تو اهل هش و رائی

4 هر روز منزلی بروی زین ره هرچند کارمیده و بر جائی

1 گر نخواهی ای پسر تا خویشتن مجنون کنی پشت پیش این و آن پس چون همی چون نون کنی؟

2 دلت خانهٔ آرزو گشتست و زهر است آرزو زهر قاتل را چرا با دل همی معجون کنی؟

3 خم ز نون پشت تو هم در زمان بیرون شود گر تو خم آرزو را از شکم بیرون کنی

4 ز آرزوی آنکه روزی زنت کدبانو شود چون تن آزاد خود را بندهٔ خاتون کنی؟

1 جهان را نیست جز مردم شکاری نه جز خور هست کس را نیز کاری

2 یکی مر گاو بر پروار را کس جز از قصاب ناید خواستاری

3 کسی کو زاد و خورد و مرد چون خر ازین بدترش باشد نیز عاری؟

4 چه دزدی زی خردمندان چه موشی چه بدگوئی سوی دانا چه ماری

1 ای آنکه به تن ز ارزوی مال چو نالی از من چو ستم خود کنی از بهر چه نالی؟

2 در آرزوی خویش بمالید تو را مال چون گوش دل ای سوختنی سخت نمالی؟

3 بدخواه تو مال است که مالیدهٔ اوئی بدخواه تو مال است تو چون فتنهٔ مالی؟

4 دام است تو را قال مقال از قبل مال زان است که همواره تو با قال و مقالی

1 ای غره شده به پادشائی بهتر بنگر که خود کجائی

2 آن کس که به بند بسته باشد هرگز که دهدش پادشائی؟

3 تو سوی خرد ز بندگانی زیرا که به زیر بندهائی

4 گر بنده نه‌ای چرا نه از تنت این چند گره نه بر گشائی؟

1 بگذر ای باد دل‌افروز خراسانی بر یکی مانده به یمگان دره زندانی

2 اندر این تنگی بی‌راحت بنشسته خالی از نعمت وز ضیعت و دهقانی

3 برده این چرخ جفا پیشه به بیدادی از دلش راحت وز تنش تن آسانی

4 دل پراندوه‌تر از نار پر از دانه تن گدازنده‌تر از نال زمستانی

1 ای مانده به کوری و تنگ حالی بر من ز چه همواره بد سگالی

2 از کار تو دانی که بی‌گناهم هرچند تو بدبخت و تنگ حالی

3 دانی که تو چون خوار و من عزیزم؟ زیرا که منم زر و تو سفالی

4 از جهل که آن ملک توست، جانم چون جان تؤست از علوم خالی

1 کارو کردار تو ای گنبد زنگاری نه همی بینم جز مکرو ستم‌گاری

2 بستری پاک و پراگنده کنی فردا هرچه امروز فراز آری و بنگاری

3 تو همانا که نه هشیار سری،ور نی چونکه فعل بد را زشت نینگاری

4 گر نه مستی،پس بی‌آنکه بیازردیم ما تو را،ما را از بهر چه آزاری؟

1 گشتن این گنبد نیلوفری گر نه همی خواهد گشت اسپری

2 هیچ عجب نیست ازیرا که هست گشتن او عنصری و جوهری

3 هست شگفت آنکه همی ناصبی سیر نخواهد شدن از کافری

4 نیست عجب کافری از ناصبی زانکه نباشد عجب از خر خری

آثار ناصرخسرو قبادیانی

30 اثر از قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی