30 اثر از قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی

1 من دگرم یا دگر شده‌است جهانم هست جهانم همان و من نه همانم

2 تاش همی جستم او به طبع همی جست از من و من زو کنون به طبع جهانم

3 پس نه همانم من و جهان نه همان است زانکه جهان چون من است من چو جهانم

4 عالم کان بود و منش زر و کنون من زر سخن را به نفس ناطقه کانم

1 شاید که حال و کار دگر سان کنم هرچ آن به است قصد سوی آن کنم

2 عالم به ماه نیسان خرم شده است من خاطر از تفکر نیسان کنم

3 در باغ و راغ دفتر دیوان خویش از نثر و نظم سنبل و ریحان کنم

4 میوه و گل از معانی سازم همه وز لفظ‌های خوب درختان کنم

1 ای دننده همچو دن کرده رخان از خون دن خون دن خونت بخواهد ریخت گرد دن مدن

2 همچو نخچیران دنیدی، سوی دانش دن کنون نیک دان باید همیت اکنون شدن ای نیک دن

3 راه زد بر تو جهان و برد فر و زیب تو چند خواهی گفت مطرب را: فلان راهک بزن؟

4 چون سمن شد بر دو عارض مشک شم شمشاد تو چند بوئی زلف چون شمشاد و روی چون سمن؟

1 ز من معزول شد سلطان شیطان ندارم نیز شیطان را به سلطان

2 سرم زیرش ندارم، مر مرا چه اگر بر برد شیطان سر به سرطان؟

3 همی دانم که گر فربه شود سگ نه خامم خورد شاید زو نه بریان

4 نگوید کس که ناکس جز به چاه است اگرچه برشود ناکس به کیوان

1 مر جان مرا روان مسکین دانی که چه کرد دوش تلقین؟

2 گفتا چو ستور چند خسپی بندیش یکی ز روز پیشین

3 بنگر که چه کرده‌ای به حاصل زین خوردن شور و تلخ و شیرین؟

4 بسیار شمرد بر تو گردون آذارو دی و تموز و تشرین

1 چرخ پنداری بخواهد شیفتن زان همی پوشد لباس پر درن

2 شاخ را بنگر چو پشت دل شده برگ را بنگر چو روی ممتحن

3 ابر آشفته برآمد وز دمن بوستان پرگشت از اطلال و دمن

4 زیر میغ تیره قرص آفتاب چون نشسته گرد بر زرین لگن

1 در دلم تا به سحرگاه شب دوشین هیچ نارامید این خاطر روشن بین

2 گفت: بنگر که چرا می‌نگرد گردون به دو صد چشم در این تیره زمین چندین

3 خاک را قرصهٔ خورشید همی درزد روز تا شام به زر آب زده ژوپین

4 وز گه شام بپوشد به سیه چادر تا به هنگام سحر روی خود این مسکین

1 ای ستمگر فلک ای خواهر آهرمن چون نگوئی که چه افتاد تو را با من؟

2 نرم کرده‌ستیم و زرد چو زردآلو قصد کردی که بخواهیم همی خوردن

3 اینکه شد زرد و کهن پیرهن جان است پیرهن باشد جان را و خرد را تن

4 عاریت داشتم این را از تو تا یک چند پیش تو بفگنم این داشته پیراهن

1 حکمتی بشنو به فضل ای مستعین پاک چون ماء معین از بومعین

2 چون بهشتت کی شود پر نور دل تا درو ناید ز حکمت حور عین؟

3 دل به حورالعین حکمت کی رسد تا نگردد خالی از دیو لعین؟

4 دل خزینهٔ علم دین آمد، تو را نیست برتر گوهری از علم دین

1 بشنو که چه گوید همیت دوران پیغام ازین چرخ گرد گردان

2 زین قبهٔ پر چشمهای بیدار زین طارم پر شمع‌های رخشان

3 این سبز بیابان که چون شب آید پر لاله شود همچو باغ نیسان

4 وین بحر بی‌آرامش نگون‌سار آراسته قعرش به در و مرجان

آثار ناصرخسرو قبادیانی

30 اثر از قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی