دور باش ای خواجه از ناصرخسرو قبادیانی قصیده 209
1. دور باش ای خواجه زین بیمر گله
کهت نیاید چیز حاصل جز گله
...
1. دور باش ای خواجه زین بیمر گله
کهت نیاید چیز حاصل جز گله
...
1. ناید هگرز از این یله گو باره
جز درد و رنج عاقل بیچاره
...
1. ای زود گرد گنبد بر رفته
خانهٔ وفا به دست جفا رفته
...
1. گشت جهان کودکی دوازده ساله
از سمنش روی وز بنفشه گلاله
...
1. بدخو جهان تو را ندهد دسته
تا تو ز دست او نشوی رسته
...
1. بسی کردم گه و بیگه نظاره
ندیدم کار دنیا را کناره
...
1. ای خورده خوش و کرده فراوان فره
اکنون که رفت عمر چه گوئی که چه؟
...
1. به فرش و اسپ و استام و خزینه
چه افزاری چنین ای خواجه سینه؟
...
1. مکر جهان را پدید نیست کرانه
دام جهان را زمانه بینم دانه
...
1. داری سخنی خوب گوش یا نه؟
کامروز نه هشیاری از شبانه
...
1. بگسل رسن از بیفسار عامه
مشغول چه باشی به بارنامه؟
...