ای ستمگر فلک از ناصرخسرو قبادیانی قصیده 174
1. ای ستمگر فلک ای خواهر آهرمن
چون نگوئی که چه افتاد تو را با من؟
...
1. ای ستمگر فلک ای خواهر آهرمن
چون نگوئی که چه افتاد تو را با من؟
...
1. مر جان مرا روان مسکین
دانی که چه کرد دوش تلقین؟
...
1. ای شده مشغول به کار جهان
غره چرائی به جهان جهان؟
...
1. سوار سخن را ضمیر است میدان
سوارش چه چیز است؟ جان سخن دان
...
1. بر جستن مراد دل ای مسکین
چوگانت گشت پشت و رخان پرچین
...
1. ز من معزول شد سلطان شیطان
ندارم نیز شیطان را به سلطان
...
1. حکمتی بشنو به فضل ای مستعین
پاک چون ماء معین از بومعین
...
1. که پرسد زین غریب خوار محزون
خراسان را که بیمن حال تو چون؟
...
1. بشنو که چه گوید همیت دوران
پیغام ازین چرخ گرد گردان
...
1. چرخ پنداری بخواهد شیفتن
زان همی پوشد لباس پر درن
...
1. دیر بماندم در این سرای کهن من
تا کهنم کرد صحبت دی و بهمن
...
1. امهات و نبات با حیوان
بیخ و شاخند و بارشان انسان
...