ای نام شنوده از ناصرخسرو قبادیانی قصیده 140
1. ای نام شنوده عاجل و آجل
بشناس نخست آجل و از عاجل
1. ای نام شنوده عاجل و آجل
بشناس نخست آجل و از عاجل
1. طمع ندارم ازین پس زخلق جاه و محل
مگر به خالق و دادار خلق عز و جل
1. گسستم ز دنیای جافی امل
تو را باد بند و گشاد و عمل
1. مانده به یمگان به میان جبال
نیستم از عجز و نه نیز از کلال
1. گرامی چو مال و قوی چون جبال
نکو چون جوانی و خوش چون جمال
1. لشکر پیری فگند و قافله ذل
ناگه بر ساعدین و گردن من غل
1. امتت را چون نبینی بر چه سانند؟ ای رسول
بیشتر جز مر ستوران را نمانند، ای رسول
1. حاجیان آمدند با تعظیم
شاکر از رحمت خدای رحیم
1. این روزگار بیخطر و کار بینظام
وام است بر تو گر خبرت هست، وام، وام
1. اگر کار بوده است و رفته قلم
چرا خورد باید به بیهوده غم؟
1. دام است جهان تو، ای پسر، دام
زین دام ندارد خبر دد و دام