30 اثر از قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی

1 ای کهن گشته تن و دیده بسی نعمت و ناز روز ناز تو گذشته‌است بدو نیز مناز

2 ناز دنیا گذرنده است و تو را گر بهشی سزد ار هیچ نباشد به چنین ناز نیاز

3 گر بدان ناز تو را باز نیاز است امروز آن تو را تخم نیاز ابدی بود نه ناز

4 از آن ناز گذشته بگرفته است تو را بند آن ناز تو را چیست مگر مایهٔ آز؟

1 یکی خانه کردند بس خوب و دلبر درو همچنو خانه بی‌حد و بی‌مر

2 به خانهٔ مهین درنشاندند جفتان به یک جا دو خواهر زن و دو برادر

3 دو زن خفته‌اند و دو مرد ایستاده نهفته زنان زیر شویان خود در

4 نه کمتر شوند این چهار و نه افزون نه هرگز بدانند به را ز بتر

1 ای به هوا و مراد این تن غدار مانده به چنگال باز آز گرفتار

2 در غم آزت چو شیر شد سر چون قیر وان دل چون تازه شیر تو شده چون قار

3 آز تو را گل نماید ای پسر از دور لیک نباشد گلش مگر همه جز خار

4 آز، گر او را امین کنی، بستاند او نه به بسیار چی ز عمر تو بسیار

1 با خویشتن شمار کن ای هوشیار پیر تا بر تو نوبهار چه مایه گذشت و تیر

2 تا بر سرت نگشت بسی تیر و نوبهار چون پر زاغ بود سر و قامتت چو تیر

3 گر ماه تیر شیر نبارید از آسمان بر قیرگون سرت که فرو ریخته‌است شیر؟

4 ز اول چنانت بود گمان اندر این جهان کاریت جز که خور نه قلیل است و نه کثیر

1 چه بود این چرخ گردان را که دیگر گشت سامانش؟ به بستان جامهٔ زربفت بدریدند خوبانش

2 منقش جامه‌هاشان را که‌شان پوشید فروردین فرو شست از نگار و نقش ماه مهر و آبانش

3 همانا با خزان گل را به بستان عهد و پیمان بود که پنهان شد چو بدگوهر خزان بشکست پیمانش

4 ز سر بنهاد شاخ گل به باغ آن تاج پر درش به رخ بر بست خورشید آن نقاب خز خلقانش

1 چو شمشیر بایدت بود، ای برادر، به جای بدی بد به جای خوشی خوش

2 دو پهنیش چون آب نرم است و روشن دو پهلوش ناخوش چو سوزنده آتش

1 ای خفته همه عمر و شده خیره و مدهوش وز عمر و جهان بهرهٔ خود کرده فراموش

2 هر گه که همیشه دل تو بیهش و خفته است بیدار چه سود است تو را چشم چو خرگوش؟

3 این دهر نهنگ است، فرو خواهد خوردنت فتنه چه شدی خیره تو بر صورت نیکوش؟

4 بیدار شو از خواب و نگه کن که دگر بار بیدار شد این دهر شده بیهش و مدهوش

1 هر کس به نسب نیک ندانی و به آلش بر نسبت او نیست گوا به ز فعالش

2 زیرا که درختی که مر او را نشناسند بارش خبر آرد که چه بوده است نهالش

3 قول تو چه بار است و تو پربار درختی آباد درختی که چو خرماست مقالش!

4 فضل و ادب مرد مهین نسبت اوی است شاید که نپرسی ز پدر وز عم خالش

1 ای به سر برده خیره عمر طویل همه بر قال قال و گفتن قیل

2 خبر آری که این روایت کرد جعفر از سعد و سعد از اسمعیل

3 که پسر بود دو مر آدم را مه قابیل و کهترش هابیل

4 مر کهین را خدای ما بگزید تا بکشتش بدین حسد قابیل

1 گنبد پیروزه‌گون پر ز مشاعل چند بگشته است گرد این کرهٔ گل؟

2 علت جنبش چه بود از اول بودش؟ چیست درین قول اهل علم اوایل؟

3 کیست مر این قبه را محرک اول؟ چیست از این کار کرد شهره به حاصل؟

4 از پس بی‌فعلی آنکه فعل ازو بود از چه قبل گشت باز صانع و فاعل؟

آثار ناصرخسرو قبادیانی

30 اثر از قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی