30 اثر از قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی

1 برآمد سپاه بخار از بحار سوارانش پر در کرده کنار

2 رخ سبز صحرا بخندید خوش چو بر وی سیاه ابر بگریست زار

3 گل سرخ بر سر نهاد و ببست عقیقین کلاه و پرندین ازار

4 بدرید بر تن سلب مشک بید زجور زمستان به پیش بهار

1 کسی پر خانه دشتی دید هرگز نه دیوار و نه در بل پست و موجز؟

2 دو لشکر صف‌زده در خانه‌هاشان پس هر لشکری یکی مجاهز

3 وزیر و شاه و پیلان و سواران ستاده بر طرف‌ها دو مبارز

4 پیاده با سواران جمله بی‌جان وزیر و شاه بی‌فرمان و عاجز

1 پند بدادمت من، ای پور، پار چون بگزیدی تو بر آن نور نار؟

2 غره مشو گر چه نیابد همی بی تو نه بهرام و نه شاپور پار

3 پشت گران‌بار تو اکنون شده‌است کامدت از بلخ و نشابور بار

4 خانهٔ معموری و مار است جهل مار درین خانهٔ معمور مار

1 مرد را خوار چه دارد؟ تن خوش خوارش چون تو را خوار کند چون نکنی خوارش ؟

2 هر که او انده و تیمار تو را کوشد تو بخیره چه خوری انده و تیمارش؟

3 تن همان خاک گران سیه است ار چند شاره زربفت کنی قرطه و شلوارش

4 تن تو خادم این جان گرانمایه است خادم جان گرانمایه همی دارش

1 هشیار باش و خفته مرو تیز بر ستور تا نوفتد ستور تو ناگه به جر و لور

2 موری تو و فلک به مثل زنده پیل مست دارد هگرز طاقت با پیل مست، مور؟

3 شور است آب او ننشاندت تشنگی گر نیستی ستور مخور آب تلخ و شور

4 بیدار شو زخواب، سوی مردمی گرای یکبارگی مخسپ همه عمر بر ستور

1 ای یار سرود و آب انگور نه یار منی به حق والطور

2 معزول شده است جان ز هرچه داده است بر آنت دهر منشور

3 می گوی محال ز آنکه خفته باشد به محال و هزل معذور

4 نگشاید نیز چشم و گوشم رنگ قدح و ترنگ طنبور

1 اصل نفع و ضر و مایهٔ خوب و زشت و خیر و شر نیست سوی مرد دانا در دو عالم جز بشر

2 اصل شر است این حشر کز بوالبشر زاد و فساد جز فساد و شر هرگز کی بود کار حشر؟

3 خیر و شر آن جهان از بهر او شد ساخته زانک ازو آید به ایمان و به عصیان خیر و شر

4 ای برادر، چشم من زینها و زین عالم همی لشکری انبوه بیند بر رهی پر جوی و جر

1 ای چنبر گردنده بدین گوی مدور چون سرو سهی قد مرا کرد چو چنبر

2 وز موی و رخم تیرگی و نور برون تاخت تا زنده شب تیره پس روز منور

3 هر وعده و هر قول که کرد این فلک و گفت آن وعده خلاف آمد و آن قول مزور

4 من قول جهان را به ره چشم شنودم نشگفت که بسیار بود قول مبصر

1 ای خداوند این کبود خراس صد هزاران تو را ز بنده سپاس

2 که به آل رسول خویش مرا برهاندی از این رمهٔ نسناس

3 تا متابع بوم رسول تو را نروم بر مراد خویش و قیاس

4 هم مقصر بوم به روز و به شب به سپاست بر آورم انفاس

1 بنالم به تو ای علیم قدیر از اهل خراسان صغیر و کبیر

2 چه کردم که از من رمیده شدند همه خویش و بیگانه بر خیر خیر؟

3 مقرم به فرقان و پیغمبرت نه انباز گفتم تو را نه نظیر

4 نگفتم مگر راست، گفتم که نیست تو را در خدائی وزیر ای قدیر

آثار ناصرخسرو قبادیانی

30 اثر از قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی