30 اثر از قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی

1 با خویشتن شمار کن ای هوشیار پیر تا بر تو نوبهار چه مایه گذشت و تیر

2 تا بر سرت نگشت بسی تیر و نوبهار چون پر زاغ بود سر و قامتت چو تیر

3 گر ماه تیر شیر نبارید از آسمان بر قیرگون سرت که فرو ریخته‌است شیر؟

4 ز اول چنانت بود گمان اندر این جهان کاریت جز که خور نه قلیل است و نه کثیر

1 ای چنبر گردنده بدین گوی مدور چون سرو سهی قد مرا کرد چو چنبر

2 وز موی و رخم تیرگی و نور برون تاخت تا زنده شب تیره پس روز منور

3 هر وعده و هر قول که کرد این فلک و گفت آن وعده خلاف آمد و آن قول مزور

4 من قول جهان را به ره چشم شنودم نشگفت که بسیار بود قول مبصر

1 این زرد تن لاغر گل خوار سیه سار زرد است و نزار است و چنین باشد گل خوار

2 همواره سیه سرش ببرند از ایراک هم صورت مار است و ببرند سر مار

3 تا سرش نبری نکند قصد برفتن چون سرش بریدی برود سر به نگونسار

4 چون آتش زرد است و سیه سار ولیکن این زاب شود زنده و زاتش بمرد زار

1 اصل نفع و ضر و مایهٔ خوب و زشت و خیر و شر نیست سوی مرد دانا در دو عالم جز بشر

2 اصل شر است این حشر کز بوالبشر زاد و فساد جز فساد و شر هرگز کی بود کار حشر؟

3 خیر و شر آن جهان از بهر او شد ساخته زانک ازو آید به ایمان و به عصیان خیر و شر

4 ای برادر، چشم من زینها و زین عالم همی لشکری انبوه بیند بر رهی پر جوی و جر

1 ای به هوا و مراد این تن غدار مانده به چنگال باز آز گرفتار

2 در غم آزت چو شیر شد سر چون قیر وان دل چون تازه شیر تو شده چون قار

3 آز تو را گل نماید ای پسر از دور لیک نباشد گلش مگر همه جز خار

4 آز، گر او را امین کنی، بستاند او نه به بسیار چی ز عمر تو بسیار

1 یکی خانه کردند بس خوب و دلبر درو همچنو خانه بی‌حد و بی‌مر

2 به خانهٔ مهین درنشاندند جفتان به یک جا دو خواهر زن و دو برادر

3 دو زن خفته‌اند و دو مرد ایستاده نهفته زنان زیر شویان خود در

4 نه کمتر شوند این چهار و نه افزون نه هرگز بدانند به را ز بتر

1 ای زده تکیه بر بلند سریر بر سرت خز و زیر پای حریر

2 شاعر اندر مدیح گفته تو را که «امیرا هزار سال ممیر»

3 ملک را استوار کرده‌ستی به وزیری دبیر و با تدبیر

4 خلل از ملک چون شود زایل جز به رای وزیر و تیغ امیر؟

1 ای خوانده بسی علم و جهان گشته سراسر، تو بر زمی و از برت این چرخ مدور

2 این چرخ مدور چه خطر دارد زی تو چون بهرهٔ خود یافتی از دانش مضمر؟

3 تا کی تو به تن بر خوری از نعمت دنیا؟ یک چند به جان از نعم دانش برخور

4 بی سود بود هر چه خورد مردم در خواب بیدار شناسد مزهٔ منفعت و ضر

1 ای ذات تو ناشده مصور اثبات تو عقل کرده باور

2 اسم تو ز حد و رسم بیزار ذات تو ز نوع و جنس برتر

3 محمول نه‌ای چنانکه اعراض موضوع نه‌ای چنانکه جوهر

4 فعلت نه به قصد آمر خیر قولت نه به لفظ ناهی شر

1 بنالم به تو ای علیم قدیر از اهل خراسان صغیر و کبیر

2 چه کردم که از من رمیده شدند همه خویش و بیگانه بر خیر خیر؟

3 مقرم به فرقان و پیغمبرت نه انباز گفتم تو را نه نظیر

4 نگفتم مگر راست، گفتم که نیست تو را در خدائی وزیر ای قدیر

آثار ناصرخسرو قبادیانی

30 اثر از قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی