1 خاصه وهمی کان ز جنس آتش است زین رهش نسبت به دیو سرکش است
2 اصل دیو و دد هم از آتش بود هرچه از آتش بود سرکش بود
3 هم غضب هم از سلال آذر است آذر ایشان را پدر هم مادر است
4 زین ره ایشان راست با شیطان نسب روح را هستند دشمن زین سبب
1 مرد و زن را چون سخن اینجا رسید مخلصی مرد از جواب زن ندید
2 جوع هم او را همی خواندی بکار جوع زن را شد معین و دستیار
3 اشکم خالی نجوید جز غذا نی قدر داند چه باشد نی قضا
4 مرد زاهد بست همت بر طلب شد برون بهر طلب در نیم شب
1 زن جوابش داد کای مرد خدا ای که هستی در عبادت پارسا
2 آنچه فرمودی درستوست ای رفیق لیک گم کردی در این وادی طریق
3 آنکه او از تو توکل خواسته هم وی این دکان کسب آراسته
4 فهو حسبی را شنیدستی از آن و ابتغوا من فضله را هم بخوان
1 خود شود شیطان چه شیطان ای امان گشته شیطان طفل ابجدخوان آن
2 فخر از شاگردیش شیطان کند مشکل شیطان همه آسان کند
3 همچو آن هیزم که شد از قرب نار آتش سوزنده با دود و شرار
4 روح همچون گشت با شیطان قرین می شود انجام شیطان لعین
1 بود لقمان نیکبختی را رفیق خدمتش را ملتزم در هر طریق
2 آن یکی در خدمت این پی سپر این مرآن را مهربانتر از پدر
3 خواجه را ناطور روزی بهر خوان یک گوارا میوه آورد ارمغان
4 میوه ی چند از گواران ذوالمنن داد لقمان را بدست خویشتن
1 زین سبب فرمود شاه انس و جان کل مرء قدخبی تحت اللسان
2 دل بود چون چشمه و نهری زبان باشد آب چشمه اندر جو روان
3 حال آب چشمه از جو باز جو کان تورا آگاه سازد مو به مو
4 آب چشمه چونکه عذبست و فرات باشد آب نهر را شهد و نبات
1 جهل باشد علم تقلید ای عمو ای بر این تقلید بادا صد تفو
2 بنده ی تقلید میدان خاص و عام جملگی تقلید را گشته غلام
3 جمله را آورده گردن در کمند پایشان و دستشان را کرده بند
4 آن یکی در قید تقلید علوم وان دگر محبوس تقلید رسوم
1 آن عرب آمد به سوی شهر ری از بنی قعقاع یا از اهل طی
2 کاروان ری سوی حج رفته بود رازیان را آگهی زیشان نبود
3 رازیان بودند اندر روز و شب هر طرف در جستجو و در طلب
4 چونکه دیدند آن عرب را بر جمل جمله سوی او دویدند از عجل
1 صوفیان را حلقه ای در ذکر بود کارشان در حلقه ذکر و فکر بود
2 ذکر می کردند با رقص و نشاط پای کوبان کف زنان با انبساط
3 از سماع و وجد رفتندی ز هوش مست لایعقل چو رند باده نوش
4 گه فتادندی به روی یکدگر این شدی در زیر و آن یک در زبر
1 کدخدای خانه دادش یک دو نان نانها بگرفت و چابک شد روان
2 از قضای آسمان آن چند روز سرکشیده دزدهای خانه سوز
3 دزدها شبها به بیداری همه سر برآوردی به عیاری همه
4 خانه ها برچیده در شبها بسی آتش افکنده به جان هرکسی