کرده آن از ملا احمد نراقی مثنوی طاقدیس 175
1. کرده آن مقتول و مغرور جهول
بار سنگین امانت را قبول
...
1. کرده آن مقتول و مغرور جهول
بار سنگین امانت را قبول
...
1. یاسه باشد در میان هندوان
هم ز عهد باستان تا این زمان
...
1. بار دیگر چون بمیری از نبات
یافتی در زمره ی حیوان حیات
...
1. قصه ی نمرود و ابراهیم بود
شرح سوزانیدن و تسلیم بود
...
1. داشت زاغی در مقامی آشیان
بچه ها پرورد در آن زاغدان
...
1. او دویدی خود سوی آن بحر تف
بلکه گزگز جستی از شوق و شعف
...
1. چون شنیدند این خطاب آن قدسیان
از سما کردند رو در خاکدان
...
1. چون رها از منجنیق آمد خلیل
آمد از دربار عزت جبرئیل
...
1. این دعا باشد گریزی از رضاش
ای دعا رو رو تن ما و قضاش
...
1. یک بزرگی می گذشت اندر رهی
دید ناگه بر لب بامی مهی
...
1. یک کنیز آمد بکف یکتای نان
گفت بستان ای گدا اینجاممان
...