16 اثر از دفتر چهارم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر دفتر چهارم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

دفتر چهارم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی

1 گفت موسی سحر هم حیران‌کنیست چون کنم کین خلق را تمییز نیست

2 گفت حق تمییز را پیدا کنم عقل بی‌تمییز را بینا کنم

3 گرچه چون دریا برآوردند کف موسیا تو غالب آیی لا تخف

4 بود اندر عهده خود سحر افتخار چون عصا شد مار آنها گشت عار

1 بو مسیلم گفت خود من احمدم دین احمد را به فن برهم زدم

2 بو مسیلم را بگو کم کن بطر غرهٔ اول مشو آخر نگر

3 این قلاوزی مکن از حرص جمع پس‌روی کن تا رود در پیش شمع

4 شمع مقصد را نماید هم‌چو ماه کین طرف دانه‌ست یا خود دامگاه

1 رفت پیش از نامه پیش مطبخی کای بخیل از مطبخ شاه سخی

2 دور ازو وز همت او کین قدر از جری‌ام آیدش اندر نظر

3 گفت بهر مصلحت فرموده است نه برای بخل و نه تنگی دست

4 گفت دهلیزیست والله این سخن پیش شه خاکست هم زر کهن

1 آن یکی با دلق آمد از عراق باز پرسیدند یاران از فراق

2 گفت آری بد فراق الا سفر بود بر من بس مبارک مژده‌ور

3 که خلیفه داد ده خلعت مرا که قرینش باد صد مدح و ثنا

4 شکرها و حمدها بر می‌شمرد تا که شکر از حد و اندازه ببرد

1 این طبیبان بدن دانش‌ورند بر سقام تو ز تو واقف‌ترند

2 تا ز قاروره همی‌بینند حال که ندانی تو از آن رو اعتلال

3 هم ز نبض و هم ز رنگ و هم ز دم بو برند از تو بهر گونه سقم

4 پس طبیبان الهی در جهان چون ندانند از تو بی‌گفت دهان

1 آن شنیدی داستان بایزید که ز حال بوالحسن پیشین چه دید

2 روزی آن سلطان تقوی می‌گذشت با مریدان جانب صحرا و دشت

3 بوی خوش آمد مر او را ناگهان در سواد ری ز سوی خارقان

4 هم بدانجا نالهٔ مشتاق کرد بوی را از باد استنشاق کرد

1 گفت زین سو بوی یاری می‌رسد کاندرین ده شهریاری می‌رسد

2 بعد چندین سال می‌زاید شهی می‌زند بر آسمانها خرگهی

3 رویش از گلزار حق گلگون بود از من او اندر مقام افزون بود

4 چیست نامش گفت نامش بوالحسن حلیه‌اش وا گفت ز ابرو و ذقن

1 صوفیی از فقر چون در غم شود عین فقرش دایه و مطعم شود

2 زانک جنت از مکاره رسته است رحم قسم عاجزی اشکسته است

3 آنک سرها بشکند او از علو رحم حق و خلق ناید سوی او

4 این سخن آخر ندارد وان جوان از کمی اجرای نان شد ناتوان

1 این بیابان خود ندارد پا و سر بی‌جواب نامه خستست آن پسر

2 کای عجب چونم نداد آن شه جواب با خیانت کرد رقعه‌بر ز تاب

3 رقعه پنهان کرد و ننمود آن به شاه کو منافق بود و آبی زیر کاه

4 رقعهٔ دیگر نویسم ز آزمون دیگری جویم رسول ذو فنون

آثار جلال الدین محمد مولوی

16 اثر از دفتر چهارم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر دفتر چهارم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی