16 اثر از دفتر چهارم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر دفتر چهارم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

دفتر چهارم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی

1 بعد سالی چند بهر رزق و کشت شاعر از فقر و عوز محتاج گشت

2 گفت وقت فقر و تنگی دو دست جست و جوی آزموده بهترست

3 درگهی را که آزمودم در کرم حاجت نو را بدان جانب برم

4 معنی الله گفت آن سیبویه یولهون فی الحوائج هم لدیه

1 چند آن فرعون می‌شد نرم و رام چون شنیدی او ز موسی آن کلام

2 آن کلامی که بدادی سنگ شیر از خوشی آن کلام بی‌نظیر

3 چون بهامان که وزیرش بود او مشورت کردی که کینش بود خو

4 پس بگفتی تا کنون بودی خدیو بنده گردی ژنده‌پوشی را بریو

1 ورچه عقلت هست با عقل دگر یار باش و مشورت کن ای پدر

2 با دو عقل از بس بلاها وا رهی پای خود بر اوج گردونها نهی

3 دیو گر خود را سلیمان نام کرد ملک برد و مملکت را رام کرد

4 صورت کار سلیمان دیده بود صورت اندر سر دیوی می‌نمود

1 هر صباحی چون سلیمان آمدی خاضع اندر مسجد اقصی شدی

2 نوگیاهی رسته دیدی اندرو پس بگفتی نام و نفع خود بگو

3 تو چه دارویی چیی نامت چیست تو زیان کی و نفعت بر کیست

4 پس بگفتی هر گیاهی فعل و نام که من آن را جانم و این را حمام

1 کندن گوری که کمتر پیشه بود کی ز فکر و حیله و اندیشه بود

2 گر بدی این فهم مر قابیل را کی نهادی بر سر او هابیل را

3 که کجا غایب کنم این کشته را این به خون و خاک در آغشته را

4 دید زاغی زاغ مرده در دهان بر گرفته تیز می‌آمد چنان

1 صوفیی در باغ از بهر گشاد صوفیانه روی بر زانو نهاد

2 پس فرو رفت او به خود اندر نغول شد ملول از صورت خوابش فضول

3 که چه خسپی آخر اندر رز نگر این درختان بین و آثار و خضر

4 امر حق بشنو که گفتست انظروا سوی این آثار رحمت آر رو

1 پس سلیمان دید اندر گوشه‌ای نوگیاهی رسته هم‌چون خوشه‌ای

2 دید بس نادر گیاهی سبز و تر می‌ربود آن سبزیش نور از بصر

3 پس سلامش کرد در حال آن حشیش او جوابش گفت و بشکفت از خوشیش

4 گفت نامت چیست برگو بی‌دهان گفت خروبست ای شاه جهان

1 بدگهر را علم و فن آموختن دادن تیغی به دست راه‌زن

2 تیغ دادن در کف زنگی مست به که آید علم ناکس را به دست

3 علم و مال و منصب و جاه و قران فتنه آمد در کف بدگوهران

4 پس غزا زین فرض شد بر مؤمنان تا ستانند از کف مجنون سنان

1 خواند مزمل نبی را زین سبب که برون آ از گلیم ای بوالهرب

2 سر مکش اندر گلیم و رو مپوش که جهان جسمیست سرگردان تو هوش

3 هین مشو پنهان ز ننگ مدعی که تو داری شمع وحی شعشعی

4 هین قم اللیل که شمعی ای همام شمع اندر شب بود اندر قیام

آثار جلال الدین محمد مولوی

16 اثر از دفتر چهارم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر دفتر چهارم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی