بر از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 34
1. بر سر تختی شنید آن نیکنام
طقطقی و های و هویی شب ز بام
...
1. بر سر تختی شنید آن نیکنام
طقطقی و های و هویی شب ز بام
...
1. قصه گویم از سبا مشتاقوار
چون صبا آمد به سوی لالهزار
...
1. چون سلیمان سوی مرغان سبا
یک صفیری کرد بست آن جمله را
...
1. گفت عفریتی که تختش را به فن
حاضر آرم تا تو زین مجلس شدن
...
1. قصهٔ راز حلیمه گویمت
تا زداید داستان او غمت
...
1. پیرمردی پیشش آمد با عصا
کای حلیمه چه فتاد آخر ترا
...
1. چون خبر یابید جد مصطفی
از حلیمه وز فغانش بر ملا
...
1. از درون کعبه آوازش رسید
گفت ای جوینده آن طفل رشید
...
1. خیز بلقیسا بیا و ملک بین
بر لب دریای یزدان در بچین
...
1. آن سگی در کو گدای کور دید
حمله میآورد و دلقش میدرید
...