16 اثر از دفتر چهارم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر دفتر چهارم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

دفتر چهارم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی

1 حکم اغلب راست چون غالب بدند تیغ را از دست ره‌زن بستدند

2 گفت پیغامبر کای ظاهرنگر تو مبین او را جوان و بی‌هنر

3 ای بسا ریش سیاه و مرد پیر ای بسا ریش سپید و دل چو قیر

4 عقل او را آزمودم بارها کرد پیری آن جوان در کارها

1 عاقل آن باشد که او با مشعله‌ست او دلیل و پیشوای قافله‌ست

2 پیرو نور خودست آن پیش‌رو تابع خویشست آن بی‌خویش‌رو

3 مؤمن خویشست و ایمان آورید هم بدان نوری که جانش زو چرید

4 دیگری که نیم‌عاقل آمد او عاقلی را دیدهٔ خود داند او

1 قصهٔ آن آبگیرست ای عنود که درو سه ماهی اشگرف بود

2 در کلیله خوانده باشی لیک آن قشر قصه باشد و این مغز جان

3 چند صیادی سوی آن آبگیر برگذشتند و بدیدند آن ضمیر

4 پس شتابیدند تا دام آورند ماهیان واقف شدند و هوشمند

1 در وضو هر عضو را وردی جدا آمدست اندر خبر بهر دعا

2 چونک استنشاق بینی می‌کنی بوی جنت خواه از رب غنی

3 تا ترا آن بو کشد سوی جنان بوی گل باشد دلیل گلبنان

4 چونک استنجا کنی ورد و سخن این بود یا رب تو زینم پاک کن

1 آن یکی در وقت استنجا بگفت که مرا با بوی جنت دار جفت

2 گفت شخصی خوب ورد آورده‌ای لیک سوراخ دعا گم کرده‌ای

3 این دعا چون ورد بینی بود چون ورد بینی را تو آوردی به کون

4 رایحهٔ جنت ز بینی یافت حر رایحهٔ جنت کم آید از دبر

1 آن یکی مرغی گرفت از مکر و دام مرغ او را گفت ای خواجهٔ همام

2 به تو بسی گاوان و میشان خورده‌ای تو بسی اشتر به قربان کرده‌ای

3 تو نگشتی سیر زانها در زمن هم نگردی سیر از اجزای من

4 هل مرا تا که سه پندت بر دهم تا بدانی زیرکم یا ابلهم

1 گفت ماهی دگر وقت بلا چونک ماند از سایهٔ عاقل جدا

2 کو سوی دریا شد و از غم عتیق فوت شد از من چنان نیکو رفیق

3 لیک زان نندیشم و بر خود زنم خویشتن را این زمان مرده کنم

4 پس برآرم اشکم خود بر زبر پشت زیر و می‌روم بر آب بر

1 عقل می‌گفتش حماقت با توست با حماقت عقل را آید شکست

2 عقل را باشد وفای عهدها تو نداری عقل رو ای خربها

3 عقل را یاد آید از پیمان خود پردهٔ نسیان بدراند خرد

4 چونک عقلت نیست نسیان میر تست دشمن و باطل کن تدبیر تست

1 عقل ضد شهوتست ای پهلوان آنک شهوت می‌تند عقلش مخوان

2 وهم خوانش آنک شهوت را گداست وهم قلب نقد زر عقلهاست

3 بی‌محک پیدا نگردد وهم و عقل هر دو را سوی محک کن زود نقل

4 این محک قرآن و حال انبیا چون منحک مر قلب را گوید بیا

آثار جلال الدین محمد مولوی

16 اثر از دفتر چهارم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر دفتر چهارم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی