گفت از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 97
1. گفت موسی که اولین آن چهار
صحتی باشد تنت را پایدار
...
1. گفت موسی که اولین آن چهار
صحتی باشد تنت را پایدار
...
1. خانه بر کن کز عقیق این یمن
صد هزاران خانه شاید ساختن
...
1. دیدم اندر خانه من نقش و نگار
بودم اندر عشق خانه بیقرار
...
1. چونک با کودک سر و کارم فتاد
هم زبان کودکان باید گشاد
...
1. احمد آخر زمان را انتقال
در ربیع اول آید بی جدال
...
1. باز گفت او این سخن با ایسیه
گفت جان افشان برین ای دلسیه
...
1. باز اسپیدی به کمپیری دهی
او ببرد ناخنش بهر بهی
...
1. یک زنی آمد به پیش مرتضی
گفت شد بر ناودان طفلی مرا
...
1. گفت با هامان چون تنهااش بدید
جست هامان و گریبان را درید
...
1. دوست از دشمن همی نشناخت او
نرد را کورانه کژ میباخت او
...
1. گفت موسی لطف بنمودیم وجود
خود خداوندیت را روزی نبود
...