گفت از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 45
1. گفت آری گر توکل رهبرست
این سبب هم سنت پیغمبرست
1. گفت آری گر توکل رهبرست
این سبب هم سنت پیغمبرست
1. قوم گفتندش که کسب از ضعف خلق
لقمهٔ تزویر دان بر قدر حلق
1. گفت شیر آری ولی رب العباد
نردبانی پیش پای ما نهاد
1. جمله با وی بانگها بر داشتند
کان حریصان که سببها کاشتند
1. زاد مردی چاشتگاهی در رسید
در سرا عدل سلیمان در دوید
1. شیر گفت آری ولیکن هم ببین
جهدهای انبیا و مؤمنین
1. زین نمط بسیار برهان گفت شیر
کز جواب آن جبریان گشتند سیر
1. قوم گفتندش که چندین گاه ما
جان فدا کردیم در عهد و وفا
1. گفت ای یاران مرا مهلت دهید
تا بمکرم از بلا بیرون جهید
1. قوم گفتندش که ای خرگوش دار
خویش را اندازهٔ خرگوش دار
1. گفت ای یاران حقم الهام داد
مر ضعیفی را قوی رایی فتاد