باز از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 169
1. باز رو سوی علی و خونیش
وان کرم با خونی و افزونیش
1. باز رو سوی علی و خونیش
وان کرم با خونی و افزونیش
1. باز آمد کای علی زودم بکش
تا نبینم آن دم و وقت ترش
1. جهد پیغامبر بفتح مکه هم
کی بود در حب دنیا متهم
1. گفت امیر المؤمنین با آن جوان
که به هنگام نبرد ای پهلوان