یک از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 36
1. یک شه دیگر ز نسل آن جهود
در هلاک قوم عیسی رو نمود
1. یک شه دیگر ز نسل آن جهود
در هلاک قوم عیسی رو نمود
1. آن جهود سگ ببین چه رای کرد
پهلوی آتش بتی بر پای کرد
1. یک زنی با طفل آورد آن جهود
پیش آن بت و آتش اندر شعله بود
1. آن دهان کژ کرد و از تسخر بخواند
مر محمد را دهانش کژ بماند
1. رو به آتش کرد شه کای تندخو
آن جهان سوز طبیعی خوت کو
1. این عجایب دید آن شاه جهود
جز که طنز و جز که انکارش نبود
1. طایفهٔ نخچیر در وادی خوش
بودشان از شیر دایم کشمکش
1. گفت آری گر وفا بینم نه مکر
مکرها بس دیدهام از زید و بکر
1. جمله گفتند ای حکیم با خبر
الحذر دع لیس یغنی عن قدر