پادشاهان از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 147
1. پادشاهان را چنان عادت بود
این شنیده باشی ار یادت بود
1. پادشاهان را چنان عادت بود
این شنیده باشی ار یادت بود
1. آمد از آفاق یار مهربان
یوسف صدیق را شد میهمان
1. گفت یوسف هین بیاور ارمغان
او ز شرم این تقاضا زد فغان
1. پیش از عثمان یکی نساخ بود
کو به نسخ وحی جدی مینمود
1. بلعم با عور را خلق جهان
سغبه شد مانند عیسی زمان
1. همچو هاروت و چو ماروت شهیر
از بطر خوردند زهرآلود تیر
1. چون گناه و فسق خلقان جهان
میشدی بر هر دو روشن آن زمان
1. آن کری را گفت افزون مایهای
که ترا رنجور شد همسایهای
1. اول آن کس کین قیاسکها نمود
پیش انوار خدا ابلیس بود