در از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) رباعی 1097
1. در عشق نوا جزو زند آنگه کل
در باغ نخست غوره است آنگه مل
1. در عشق نوا جزو زند آنگه کل
در باغ نخست غوره است آنگه مل
1. عشقی به کمال و دلربائی به جمال
دل بر سخنو زبان ز گفتن شده لال
1. عشقی دارم پاکتر از آب زلال
این باختن عشق مرا هست حلال
1. عمری به هوس در تک و تاز آمد دل
تا محرم جان دلنواز آمد دل
1. عندی جمل و من اشتیاق و فضول
لا یمکن شرحها به کتب و رسول
1. مردا منشین جز که به پهلوی رجال
خوش باشد آینه به پهلوی صقال
1. ممکن ز تو چون نیست که بردارم دل
آن به که به سودای تو بسپارم دل
1. نومید مشو امید میدار ای دل
در غیب عجایب است بسیار ای دل
1. هم شاهد دیدهای و هم شاهد دل
ای دیده و دل ز نور روی تو خجل
1. کاچی سازی که روز برفست و وحل
دانی که ز بهر چیست این رسم و عمل
1. یا من هوب سیدی و اعلی و اجل
یا من انا عبده و ادنی و اقل
1. آمد بت خوشعربدهٔ مِیکیشم
بنشست چو یک تنگ شکر در پیشم