بیطاعت از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) رباعی 94
1. بیطاعت دین بهشت رحمان مطلب
بیخاتم حق ملک سلیمان مطلب
1. بیطاعت دین بهشت رحمان مطلب
بیخاتم حق ملک سلیمان مطلب
1. بیکار مشین درآ درآمیز شتاب
بیکار بدن به خور برد یا سوی خواب
1. حاجت نبود مستی ما را به شراب
یا مجلس ما را طرب از چنگ و رباب
1. خواب آمد و در چشم نبد موضع خواب
زیرا ز تو چشم بود پرآتش و آب
1. دانیکه چه میگوید این بانگ رباب
اندر پی من بیا و ره را دریاب
1. در چشم آمد خیال آن در خوشاب
آن لحظه کزو اشک همی رفت شتاب
1. دل در هوس تو چون ربابست رباب
هر پاره ز سوز تو کبابست کباب
1. ساقی در ده برای دیدار صواب
زان باده که او نه خاک دیده است و نه آب
1. سبحانالله من و تو ای در خوشاب
پیوسته مخالفیم اندر هر باب
1. شب گردم گرد شهر چون باد و چو آب
از گشتن گرد شهر کس ناید خواب
1. شب گشت درین سینه چه سوز است عجب
میپندارم کاول روز است عجب